می‌گویند شاگردی از استاد خویش پرسید که در منزل ما مورچه‌های بسیاری هست و ما از دست آن‌ها عاجزیم. راه حلّ شما چیست؟ استاد در پاسخ گفت: » مورچه‌ها را در یک کیسه کنید و کیسه را به لب ساحل ببرید. همان‌جا کیسه را به آرامی باز کنید. همین که بیرون آمدند به صورت یک یک‌شان ماسه بپاشید، وقتی ماسه به چشمان‌شان رفت و دیگر جایی را ندیدند، با پا بروید روی‌شان و آن‌ها را نابود کنید»!!! شاگرد گفت استاد این همه تکلّف برای چیست؟ خب از همان اول و در منزل با پا می‌رویم روی‌شان و آن‌ها را می‌کشیم. استاد دستی به ریشش کشید و گفت: بله این که شما می‌گوئید هم یک راه است.

وقتی سخنان منبری مشهور و مورد علاقه‌ی صدا و سیما را در باره‌ی هدف پیامبر (ص) از بعثت شنیدم، یاد این لطیفه افتادم. احتمالاً او در برابر این پرسش که این چه خوانشی است که شما از سیره‌ی پیامبر (ص) دارید و بر اساس آن قدرت‌طلبی را قاعده‌ی رسالت پیامبر می‌دانید؛ خواهد گفت: خب این هم یک قرائت است!!

به گمان من به دنبال به جای نقد این گونه سخنان که انصافاً باید به دنبال این پرسش بود که این افراد با چه پشتوانه‌ای، این‌گونه با اعتماد‌به‌نفس پروژه‌ی «تعارض اخلاق و سیاست» را دنبال می‌کنند.

پاسخ دهید