- اعضای کلیدی و گروههای مرجع نقش مهمی در کنترل اجتماعی دارند. به این معنا که معمولاً کنشگران، برای ارزیابی و داوری در بارهی کارهایی که انجام میدهند، خود را با گروه های داوری و «گروه های استنادی » سنجیده و هماهنگ میکنند. برای نمونه، برادران و خواهران بزرگتر، برای برادران و خواهران کوچکترِ خود گروه استنادی هستند و یا استادان و دبیران میتوانند برای دانشجویان و دانشآموزانِ خود گروه مرجع یا استنادی باشند؛ و یا اعضای ارشد و رهبران یک حزب میتوانند برای دیگر اعضا به عنوان گروه داوری و استنادی شناخته شوند. به دلیل همین کارکرد است که وجود گروههای استنادی در هر جامعهای مثبت شمرده میشود و حذف آنها میتواند جامعه را در «وضعیّتِ بیرون از کنترل» قرار میدهد.
- شواهد تجربی نشان میدهد که موقعیّت استنادی گروههای مرجع در جامعهی ما کاهش یافته است. کنشگران در وضعیّت عبوراند و میخواهند از گروههای ارزیابی خود ردّ شوند. فرزندان میخواهند از پدرها و مادرهای خود عبور کنند؛ دانشجویان سودای عبور از اساتید خود را دارند؛ اصلاحطلبها در هوای عبور از خاتمی هستند، اعتدالیها میخواهند از روحانی بگذرند و اصولگرایان نیز سالهاست از ناطق و لاریجانی گذشتهاند و دارند از کسان دیگر نیز عبور میکنند. این که چرا گروههای داوری به این حال و روز افتادهاند حکایت درازی دارد، ولی نتیجهی این همه عبور، چیزی نیست جز «وضعیّت بیرون از کنترل».