- وقتی حضرت محمد(ص) از رسالتِ اخلاقی خود گفت، بیش از آنکه صاحبان قدرت و ثروت به سویش بیایند و سخنش را بشنوند، این فقیران و بیخانمانها بودند که دعوتش را اجابت کردند و به سراغش آمدند. گویی اخلاق گمشدهی آنان بود و ضرورتش را بیشتر میفهمیدند. فقیران و محرومان دستشان از همهجا کوتاه بود، زورشان به اربابان خود نمیرسید، هیچ ابزاری که با کمک آن صاحبان قدرت را مهار کنند نداشتند، به همین دلیل اخلاق را راهی برای در امان ماندن از ظلم زورداران یافته بودند.
- این یک واقعیت جاری اجتماعی است که اخلاق و قانون، آخرین سنگر و امید تودهی مردم در مواجهه با قدرت است. در جامعهای که فرودستانش نتوانند به اخلاق حاکمان خود دلخوش باشند و از آنان بیاخلاقی ببینند، ناامیدی و رنج موج خواهد زد.