احتمالاً شما نیز شاهد رفاقت‎‍ دوستان ناهمگن بوده‌اید؛ دوستانی که از نظر فرهنگی با هم تفاوت‌های زیادی دارند.  برای نمونه‌ی دوستی یک دختر خانم چادری یا یک دختر مانتویی، یک جوان شیعه با یک جوان سنی، یک آموزگار مسلمان با یک مغازه‌دار مسیحی، و … . این گونه از دوستی‌ها که دو طرف تا اندازه‌ی زیادی دارای فرهنگ، مذهب، و ارزش‌های متفاوتی هستند نیازمند یک هوش فرهنگی قوی است. هوش فرهنگی یک توانمندی است که امکان تطبیق مستمر و اداره‌ی ارتباط با افراد دارای فرهنگ متفاوت را برای انسان فراهم می‌آورد.

تاریخ اجتماعی ایرانی‌ها از هوش فرهنگی سرشارشان حکایت می‌کند. آن‌ها توانایی ستایش‌برانگیزی در سازگاری با ارزشها، سنت‌ها و آداب و رسوم متفاوت با آن‌چه به آن‌ها عادت کرده‌اند را دارند. هوش فرهنگی به ایرانی‌ها یاد می‌دهد که مناسب‌ترین و معنادارترین کُنش در موقعیّت مناسب چیست. به آنان می‌آموزد در هر زمانی بهترین کار کدام است. این هوش سرشار بوده است که توانسته است ایران را با رنگین‌کمانی از اقوام، زبان‌ها، مذاهب، و نژادها هم‌چنان ایران نگه دارد و دشواری‌های فراوانی را از پیش پای این کشور بردارد.
با این حال، گاهی ممکن است متغیّرهایی این هوش را کم‌اثر کند. ورود نابازی‌گران ممکن است تمایزات را برجسته کند، دوستی‌ها را به چالش کشیده و به دشمنی تبدیل کند و وضعیّت‌های طبیعی را به هم بریزد. شایعه و دروغ یکی از آن متغیّرهای منفی است. برای نمونه یک شایعه در باب زیارت‌کنندگان عراقی در مشهد، کافی است تا معادله‌ی پذیرش تفاوت‌های فرهنگی به هم بخورد.