روزهای گذشته در سفر بودم. برادرم به همراه همسرش رفته بودند مکّه و من برای استقبال از ایشان و زیارت‌قبول‌گویی به دزفول رفته بودم. جمعیّت زیادی برای استقبال از حاجی‌ها آمده بودند. بیشتر خانواده‌ها لباس‌های مناسب مجالس عروسی داشتند. ماشین‌های گل‌آرایی شده برای حاجیان، آدم را به یاد ماشین‌های عروس و داماد می‌انداخت.

در این میان، یک چیزی توجّه من را جلب کرده بود و آن این‌که همه تلاش می‌کردند تا نفر اوّلی باشند که حاجی را می‌بیند به همین دلیل نوعی رقابت شدید برای اول شدن وجود داشت. ماجرا از این قرار بود که نفر اوّل وقتی به حاجی می‌رسید دکمه‌ی بالایی پیراهن حاجی را باز می‌کرد و بعد به او زیارت قبول می‌گفت. فرق نمی‌کرد حاجی مرد باشد یا زن و یا حاجیِ خودشان باشد یا غریبه، همه تلاش می‌کرند که نفر اوّل باشند و دکمه‌ی یقه را باز کنند. کنجکاوی وادارم کرد چرایی این کار را از یک نفر بپرسم. لبخندی زد و گفت: مُراد می‌دهد آقا، مُراد. نفر اوّلی دکمه‌ی یقه‌ی حاجی را باز کند به مرادش می‌رسد.
دنیای مدرن با همه‌ی پیش‌رفت‌هایش نتوانسته است که آدمی را به آرزوهایش برساند. به همین دلیل در مدرن‌ترین کشورها نیز چیزهای غیرعلمی برای رسیدن به مُراد هست. حالا گاهی روشن‌کردن چراغ مسجد است و گاه بازکردن دکمه‌ی حاجی.