دینپژوهان قربانی را عملي مذهبي دانستهاند که در آن، چيزهايي از داراییهای شخص خارج شده و به خدا يا نيروي فوقطبيعي اختصاص داده شده و تقديم ميشود. فرآیندی که به دنبال آن، شخص قربانیکننده به امور قدسی نزدیکتر میشود.
در ادیان ابراهیمی قربانی بیشتر ناظر به رابطهی انسان با خداست و نشانهی باور به توحید و تعهّد به اطاعت از خدا. برابر متون مقدس عبری، وقتی حضرت موسی نخستین بیانههای تشریعی (موسوم به ده فرمان) را دریافت کرد، با انجام قربانی التزام قوم اسرائیل را به خدا نشان داد و در حقیقت، قربانی به مثابه امضای تعهّد اسرائیل در برابر خدا بود. از آن پس و تا وقتی که معبد بیتِ هَ-میقداش توسط رومیها ویران نشده بود (سال هفتاد میلادی)، یهودیان مُکلَّف بودند به مناسبتهای مختلفی آئین قربانی را در معبد برگزار کرده و تعهّد خود به خدا و فرمانهای او را نشان دهند.
قربانی یا همان پیشکش صورتهای مختلفی داشته است، از انسان بگیرید تا گاو و گوسفند و قُمری و آرد. با این حال، یک چیز در همهی این موارد مشترک بوده است: » انسان همواره چیزی را قربانی کرده است که برای او عزیز بوده است.» چیزی که قرآن کریم آن را شرط دستیابی به کمالِ خوبی میداند: » لن تنالوا البِرَّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون».
اگر منطق «پیشکش عزیزترین چیز» را در بارهی قربانی بپذیریم، آنوقت خواهیم دید خیلی از پیشکشهای این روزگار قربانی نیستند، چون عزیزترین نیستند. خیلی از قربانیها آدمی را به امر یا امور مقدّس نزدیک نمیکنند. مثل قبضهای جریمهی رانندگی برای ثروتمندان میمانند که خاصیّت بازدارندگی ندارند.
از قربانی به مثابه بخشی از آئین حجّ و مباحث فقهی آن میگذرم؛ ولی برای انسان امروز که مایل است به حضور خدا پیشکِشی داشته باشد، خیلی چیزهای مناسبتر هست. آدمی اگر وقتش را به خدا هدیه کند؛ از پارهای لذّتها بگذرد، برای کسی شغلی دستوپا کند، آبرویی را بخرد، کینهای را بخواباند، خاطر رنجیدهای را آرام کند، افتادهای را دست گیرد، از گناهی درگذرد و آن را انجام ندهد، و خطای آبرومندی را کتمان و پنهان کند مناسبترین قربانی را پیشکشِ خدا کرده و خود را به مقدسها نزدیکتر کرده است.