تقدیم به ساحت اسوه حیات طیبه اخلاقی ، امام علی (ع)

در منظومه تعلیم و تربیت اسلامی، اخلاق جایگاهی بس ارجمند دارد. بخش قابل توجهی از منابع اسلامی درباره اخلاق است و همچنین نبی گرامی اسلام(ص) و دیگر پیشوایان دینی هر کدام اسوه های عملی و تمثل عینی ارزش های اخلاقی هستند. در این میان، امام علی(ع) از جمله چهره های شاخص و بارز به شمار می آید. کتاب گران‌سنگ و مجهول القدر نهج البلاغه به عنوان یکی از منابع اندیشه های علوی، دیدگاه های امام را درباره موضوع ها و مباحث مختلف بیان می کند. بخش قابل توجهی از آن چه در این کتاب آمده درباره حکمت عملی و اخلاق است. با توجه به اهمیت اخلاق از یک سو و جایگاه شخصیت و اندیشه امام از سوی دیگر، در مکتوب حاضر سعی خواهد شد برخی سویه ها و ابعاد دیدگاه های اخلاقی آن حضرت در کتاب نهج البلاغه معرفی شود. از آن جا که به نظر می رسد تقسیم مباحث مربوط به اخلاق هنجاری و فرااخلاق به پنج قسم مبانی اخلاق، اخلاق الاهی، اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی و اخلاق محیط زیست کم وبیش می تواند همه حوزه ها و ساحت های اخلاق و فرااخلاق را پوشش دهد در مقاله حاضر نیز بنابرآن است که این پنج عرصه اخلاقی در نهج البلاغه ردیابی شود و نمونه هايی از مباحث مطرح شده در ذیل هر کدام معرفی گردد.

نوشتار حاضر دو مدعا را مطرح می کند: یکی این که اخلاق در نظام زندگی واندیشه امام علی(ع) جایگاهی بنیادین و محوری دارد. و دیگر این که امام درباره پنج عرصه ای که در بالا ذکر شد مباحثی را در نهج البلاغه مطرح کرده است.

از نگاه آن حضرت مسلمان واقعي مسلمان اخلاقي است. در اين باره به عنوان نمونه مي توان از نامه به مالك اشتر هنگام انتصاب وي به عنوان حاكم مصر نام برد كه پيش از آن كه درباره سياست سخن بگويد درباره اخلاق به وي سفارش مي كند. او از مالك مي خواهد كه تقوي را رعايت كرده، از اوامر و نواهي خداوند تبعيت كند، خدا را با قلب و دست و زبانش ياري كند، از شهوات دوري نمايد و مواظب نفس اماره باشد(ص۳۲۵، نامه ۳۵).

امام علي(ع) نه ‌چون يك عارف و زاهد گوشه گير بود كه از جامعه وارهد و به سرنوشت ديگران بي توجه باشد، نه ‌چون يك كنشگر اجتماعي و يك مرد سياسي بود كه مشغول شدن به اصلاح «ديگران» او را از اصلاح و تربيت «خويش» غافل كند. شخصيت منظومه وار علي(ع) و تمثل اخلاق در وجود او است كه موجب مي شود وي را بتوان در هر زماني به عنوان يك الگو/اسوه اخلاقي معرفي كرد.

الف) ساحت اول: مبادي و مباني اخلاق در نهج البلاغه
مبادي و مباني اخلاق، كه بيشتر به فلسفه اخلاق مربوط است تا اخلاق هنجاری، عهده دار تبيين اصول بنياديني است كه ديگر عرصه هاي اخلاق بر آن پايه گذاري مي شود. اين مباني به نوعي جهان بيني اخلاقي شخص را معين مي كند. موارد زير را مي توان از جمله مباني اخلاقي مطرح شده در نهج البلاغه دانست.
۱. آدمي دارای کرامت است: (ص۴، خطبه ۱)
۲. انسان،‌حامل امانت الاهي است: (ص۲۳۶، خطبه ۲۰۰).
۳. انسان موجودی دارای اراده و اختیار است: (ص۶۱، خطبه ۸۳).
۴. آدمی در معرض خطا و لغزش است: (ص۵، خطبه۱).
۵. آدمی از قدرت تمیز حق از باطل برخوردار است: (ص۵، خطبه ۱).
۶. امکان تربیت اخلاقی انسان وجود دارد: (از جمله در ص۵، خطبه ۱)

ساحت دوم: اخلاق و آداب بندگي

مقصود آداب و اخلاقي است كه يك طرف آن بنده است و طرف ديگر خداوند؛ در واقع اصول اخلاقي است كه انسان نسبت به خداوند بايد مراعات كند. برخي از اخلاقيات مربوط به بندگی در كلام امام از اين قرار است:
۱. اداي حق طاعت خداوند:
از استشهاد امام به آیه کریمهء «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‌«(آل‏عمران‏، ۱۰۲) (ص۱۱۳، خطبه ۱۱۴) چنین بر می آید که از نگاه وی، انسان به عنوان مخلوق وظيفه دارد كه حق خداوند را آن گونه که سزاوار اوست ادا نماید.
۲. صداقت و عدم تزوير با خداوند:
امام صداقت با خداوند و داشتن نیت های صادق را شرط لازم دفع بلا و نقمت می داند: «اگر مردم هنگامی که بلا بر آنان فرود آید و نعمت ایشان راه زوال بپیماید، فریاد خواهند از پروردگار با نیت درست ]صادق[ و دل‌هایی از اندوه و بیم سرشار، ]خداوند[ هر رمیده را به آنان بازگرداند و هر فاسد را اصلاح و بساز گرداند.»(ص۱۸۷، خطبه۱۸۰).
۳. تعظيم و بزرگداشت خداوند:‌
«پس خدا را چنان بزرگ داريد كه خود بزرگ داشته است…»(ص۱۹۴، خطبه ۱۸۳).
۴. در پيش گرفتن تقواي الاهي:
«سفارش مي كنم شما را به ترس از خدايي كه آفرينش تان را آغاز فرمود، و بازگشت تان بدو خواهد بود.»(ص۲۳۲، خطبه ۱۹۸).
۵. سپاس از خداوند به خاطر نعمت هاي او:
«او ]خدا[ را سپاس مي گويم بر توفيق طاعت و بركنار داشتن‌مان از معصيت … » (ص۲۲۸، خطبه ۱۹۴).
۶. پرهیز از نافرمانی خداوند:
«آفريده را فرمان بردن نشايد آنجا كه نافرمانيِ آفريننده را لازم آيد»(ص۳۹۱، كلمه قصار ۱۶۵).

ساحت سوم: اخلاق و آداب فردي

اخلاق فردي آن دسته از فضايل و رذايل اخلاقي است كه صرفا وابسته به وجود خود عامل اخلاقي است و براي تحقق آن نياز به ديگران نيست. در نهج البلاغه موارد فراواني از اين دست به چشم مي آيد كه در اين جا به برخي از آن ها اشاره مي شود:

۱. پرهیز از پيروي هوا و هوس و داشتن آرزوهاي بلند: «همانا بر شما از دو چيز بيشتر مي ترسم: از خواهش نفس پيروي كردن و آرزوي دراز در سر پروردن؛ كه پيروي خواهش نفس، آدمي را از راه حق باز مي دارد؛ و آرزوي دراز، آخرت را به فراموشي مي سپارد».(ص۴۰، خطبه۴۳).
۲. توجه به زهد و پارسایی: «ای مردم! پارسایی، دامن آرزو درچیدن است، و شکر نعمتِ حاضر گفتن، و از ناروا پارسایی ورزیدن»(ص۵۹، خطبه ۸۱).
۳. در پيش گرفتن تقواي الاهي: «بندگان خدا! شما را وصیت می کنم به تقوی و ترس از خدا، که توشه راه است؛ و در معاد – شما را – پناه‌گاه است. توشه ای که به منزل رساند، پناه‌گاهی که ایمن گرداند»(ص۱۱۲، خطبه۱۱۴).
۴. صبر و بردباري: «بردباري پرده اي است پوشان، و خِرد شمشيري است بُران؛ پس نُقصان هاي خُلق ات را با بردباري ات بپوشان، و با خرد خويش هواي ات را بميران»(ص۴۳۷، كلمه قصار ۴۲۴).

ساحت چهارم: اخلاق و آداب اجتماعي

اخلاق اجتماعي آن دسته از اخلاقيات است كه تحقق آنها مشروط به وجود ديگران است؛ مواردي چون كمك به ديگران،‌ امانتداري، تكبر و غرور را مي توان در زمره اخلاق اجتماعي بر شمرد. در نهج البلاغه به موارد فراواني بر مي خوريم كه امام به فضايل اخلاقي اجتماعي سفارش يا از رذايل اجتماعي نهي كرده است. در اين جا به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي شود.
۱. لزوم توجه به اخلاق در حكومت داري: یکی از بهترین بخش های نهج البلاغه که بیان گر دیدگاه های امام علی(ع) پیرامون اخلاق حاکمان است، نامه ایشان به مالک اشتر نخعی است. در این نامه ارزشمند وظایف سیاسی – اخلاقی یک حاکمِ تراز حكومت علوی بیان شده است. در این نامه امام وظیفه مدیران و حاکمان جامعه اسلامی را درباره مواردی از این دست روشن می کند: آشتی با دشمن، استمداد از خدا و رسول، نشست و برخاست با دانشمندان، پرهیز از خودپسندی، دوري از خونريزي و منت نهادن بر مردم، عدالت طلبی، رعیت داری، خود را بر دیگران مقدم ندانستن، دقت در انتخاب سرداران و فرماندهان، مشورت کردن با ديگران، و نیکوکاری.
۲. پرهيز از خيانت در امانت: «مرد مسلمانِ از خيانت پاك، يكي از دو پاداش را از خدا چشم مي دارد: يا خدايش نزد خود بخواند، كه آن چه نزد خداست براي او بهتر است، يا او را روزي رساند، كه آن گاه داراي زن و فرزند، و مال و دين، و شرف و گوهر است» (ص۲۳، خطبه ۲۳).
۳. كمك به مستمندان: «اگر يكي از شما خويشاوند خود را درويش بيند،‌ مبادا ياري خويش از او دريغ دارد و از پاي بنشيند. ]…[ كسي كه ياري خود را از كسان خويش دريغ دارد، يك‌دست را از آنان بازداشته، و دست‌هايي را از ياري خويش بداشته» (ص۲۴، خطبه ۲۴).
۴. پرهیز از دروغ: «همانا بدترین گفتار، سخن دروغ است.»(ص۶۶، خطبه ۸۴).
۵. پرهیز از بددلی نسبت به برادر دینی و دفاع از او در برابر دشمنان: «هر یک از شما که هنگام برخورد با دشمن در خود دلاوری دید، و از یکی از برادرانش بددلی، باید برادر خود را از دشمنانش نگاه دارد، به خاطر فضیلت دلیری که بر او دارد. و به دفاع او برآید، آن‌چنان که خود را می پاید»(ص۱۲۱، خطبه ۱۲۳).
۶. دوري از تكبر نسبت به ديگران: «اگر خدا رخصت كبر ورزيدن را به يكي از بندگانش مي داد،‌ به يقين چنين منتي را بر پيامبران گزيده و دوستانش مي نهاد،‌ ليكن خداي سبحان بزرگ‌منشي را بر آنان ناپسند ديد و فروتني شان را پسنديد.»(ص۲۱۴، خطبه ۱۹۲).

ساحت پنجم: اخلاق زيست محيطي

امروزه به دلايل مختلف مباحث اخلاقي مربوط به محيط زيست در مجامع علمي ايران و ديگر كشورهاي جهان مورد توجه قرار گرفته است؛ به گونه اي كه شاخه اي از اخلاق به نام «اخلاق زيست محيطي» (environmental ethics) تشكيل شده است. در نهج البلاغه نيز مواردي وجود دارد كه نشان دهنده توجه امام به اخلاق محيط زيست است (اعم از محيط زيست حيواني يا گياهي). در اين جا به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي شود:
۱. دلسوزي و شفقت نسبت به حيوانات: امام هنگام دعا براي طلب باران فقط به انسان ها توجه ندارد بلكه از خداوند مي خواهد كه به حيوانات نيز رحم نمايد: «خدايا! كوه هاي ما كفيده است و زمين ما تيره رنگ گرديده؛ و چارپايان مان تشنه اند و در آغل هاي خود سرگردانند و چون زن بچه مرده فرياد كنانند. ]…[ خدايا رحمت آر بر ناله گوسفندان، و فرياد ماده اشتران. خدايا رحمت آر بر سرگرداني آنان…» (ص۱۱۴، خطبه ۱۱۵).
۲. درخواست باران براي زنده شدن زمين و گياه: «خدايا ! باراني ده: زنده كننده، سيراب سازنده، فراگير و به همه جا رسنده، پاكيزه و بابركت، گوارا و فراخ نعمت؛ گياه آن بسيار، شاخه هايش به بار، برگ هايش تازه و آبدار. تا بنده ناتوانت را بدان توان دهي، و شهرهاي مرده ات را جان دهي»(ص۱۱۴، خطبه ۱۱۵).
۳. تاثير كارهاي زشت بر محروميت از محيط زيست مناسب: «خدا بندگان خود را به كيفر كارهاي زشت آنان مبتلا سازد به كاهش ميوه درختان، و به ناباريدن باران، و بستن گنجينه هاي خير به روي ايشان…»(ص۱۴۳، خطبه۱۴۳).
۴. لزوم استفاده صحيح از علوم مربوط به محيط زيست: وقتي امام قصد جنگ با خوارج را داشت يكي از ياران گفت با استفاده از علم ستارگان مي گويم كه اگر اينك حركت كني به هدفت نرسي. امام اين سخن وي را نپذيرفت و پس از نكوهش وي گفت: «اي مردم! از اخترشناسي روي بتابيد، جز آن چه بدان راه دريا و بيابان را يابيد … »(ص۵۸، خطبه۸۰).

در نگارش مقاله حاضر از نهج البلاغه ترجمه مرحوم دكتر سيدجعفر شهيدي، شركت سهامي انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ بيست و هفتم، بهار ۱۳۸۶ استفاده شده است.

پاسخ دهید