اگر روزي به هر صورت انجام هيچ نوع فيلترينگي درباره فضای مجازی مقدور نبود، که چندان دور از دسترس هم نمی نماید، چه بايد كرد؟ این پرسش مهمي است كه بايد از هم اكنون نه تنها مسوولان و دستاندركاران سياستگذاري و اعمال فيلترينگ، كه حتي ديگر نهادهاي متصدي تبليغ، تعليم و تربيت و دیگر مدیران جامعه به طور جدي درباره آن تامل و برنامه ریزی کنند. آينده نگري حكم ميكند همان گونه كه ما بايد مثلا خود را براي يك اقتصاد بدون نفت آماده كنيم در عرصه اخلاق و فرهنگ و فضاي مجازي نيز بايد خود را براي اينترنت بدون فيلتر آماده کنيم تا در مواجهه با آن غافلگیر نشویم.
در روزگار بدون فیلترینگ جامعه ما چه وضعيتي خواهد داشت؟ ميتوان چنين تصور كرد كه در آن روز از يك طرف دسترسي كاربران جامعه ما به سايتها و شبکه هاي مختلف بسيار آسان خواهد شد، ميزان تبادل اطلاعات و دادههاي گوناگون بين كاربران كشور ما با ديگر كشورها زيادتر ميشود، برخي مزاياي فعلي اينترنت، مثل دسترسي به سايتهاي علمي و خبري، با شدت و قوت بيشتري ادامه مييابد، و از سوي ديگر، امكان نقض اخلاق در فضاي مجازي هم بيشتر و آسانتر ميشود. به عنوان مثال، امكان دسترسي به پايگاههاي ارائه دهنده محتواي مستهجن بيشتر ميشود، و زمينههاي مساعدتري براي تغيير فرهنگ و باورها و سبك زندگي شهروندان جامعه ايران، به ويژه جوانان و نوجوانان، ايجاد ميشود. ميبينيم كه چنانچه چنين روزي فرابرسد هم فضايل هم رذايل اخلاقي در فضاي سايبر امكان ظهور و بروز بيشتري پيدا ميكنند.
افزایش «سواد مصرف فضای مجازی» از طریق آموزش شهروندان، و تقویت «خود پالايشگري اخلاقی» در آنها از جمله سياستهاي كلاني است كه می توان هم براي زمان فعلي و هم براي زماني كه احتمالا فيلترينگ بي اثر ميشود در نظر گرفت. هدف باید تربیت شهروندان اخلاق مدار، مسوول و متعهدی باشد كه بهترين ناظر و كنترل كننده اخلاقي خودشان در فضای مجازی باشند.