طرحی که برای سبک زندگی ایرانی – اسلامی نوشته می شود طبیعتا باید ناظر به شرایط موجود جامعه ایران به عنوان يك جامعه در حال گذار باشد. جامعه ایران جامعه ای است که امروزه در عین حضور پر رنگ سنتهای دینی و ملی در جای جای آن، در عین حال با دنیای جدید نیز در ارتباط است و این ارتباط طبیعتا در نوع نگرش او به زندگی و شیوه زیستن اش نیز تاثیر می گذارد. جامعه امروز ما نه یک جامعه کاملا سنتی مانند یکصد یا دویست سال قبل است و نه یک جامعه كه همه اقتضائات مدرنيته را به طور نسبتا كامل پذيرفته باشد. از این رو بخشهایی از این جامعه هنوز تکلیف خود را با سنت مشخص نکرده و بخشهایی از آن تکلیف خود را با مدرنیته معلوم نکرده و بخشهایی هم با هر دو. این امر به خصوص در میان نسل جوان، که از طرفی در یک جامعه سنتی بالیده اند و از سوی دیگر بیش از نسل گذشته خود با دنیای مدرن و اقتضائات آن آشنا هستند، بیش از دیگران خود را نشان می دهد. این دوگانگی و تردید و دودلیهای هویتی را گاه به خوبی می توان در مراسم و آیینهای ملی یا دینی و مذهبی و حتی نوع پوشش والدین و فرزندان دید. بنابراين اگر قرار است درباره شیوه زیستن ایرانیان امروز الگویی ارائه شود بایستی به طور جدی به شرایط جامعه ما از منظر نسبت این جامعه با سنت و مدرنیته توجه جدی شود.
در ذیل مطلب بالا اشاره به دو نکته لازم می نماید:
یکی این که اشاره به سنت یا مدرنیته در بحث حاضر فعلا نگاهی ارزش – داورانه نیست.
دوم این که وقتی قرار است الگوی ایرانی – اسلامی سبک زندگی طراحی شود بایستی نسبت دو چیز با مدرنیته، مدرنیزم یا تجدد روشن شود و در طراحی این الگو به طور جدی مد نظر قرار گیرد: یکی نسبت سنتهای ملی با مدرنیته و دیگر نسبت اسلام با مدرنیته. طبیعتا دست اندرکاران چنین طرحی خواسته یا ناخواسته باید به دنبال خوانشی از این دو موضوع باشند که بتواند جامعه امروز ایران را به این نتیجه برساند که هم ميتوان از سنتهای ایرانی بهره گرفت و به سنتهای دینی وفادار بود و در عین حال هم می توان از محسنات و مزایای دنیای امروز استفاده کرد. این البته موضوعی است که در گفتن بسیار آسان و در تبیین بسیار دشوار است.
در طراحی الگو برای سبک زندگی باید «شناخت عوامل موثر بر سبک زندگی در دنیای امروز» نیز مورد توجه دست اندرکاران قرار گیرد. شیوه زندگی آدمی در هر زمانی متاثر از عوامل گوناگون است. در زمانهای دور، افعال و اقوال بزرگان یک روستا می توانست بر شیوه زندگی اهالی روستا تاثیر بگذارد. در زمانهایی دگر نقش حاکمان یا چهرههای شاخص دینی و سیاسی در این زمینه تاثیر داشت. امروزه در جامعه ما افزون بر نهادهای دینی و سیاسی، و گروههای مرجعی چون ورزشکاران و هنرمندان، عوامل دیگری هم در تعیین سبک زندگی افراد جامعه تاثیر دارند که عبارت اند از: ابزارهای ارتباطی و اطلاع رسانی از قبیل اینترنت و ماهواره و شکل گیری شبکههای اجتماعی. انقلابی که در فناوری اطلاعات پدید آمده تا اندازه ای توانسته عوامل سنتی موثر بر شکل گیری سبک زندگی را تحت الشعاع قرار دهد.
بنابراین، کسانی که در صدد طراحی الگویی برای سبک زندگی افراد جامعه امروز ایران هستند باید مجموعه عوامل سنتی و جدیدی که در انتخاب سبک زندگی تاثیر دارند را به خوبی بشناسند و با ظرفیتها ، ظرافتها و نقاط ضعف و قوت آنها آشنا شوند. غفلت یا تغافل از این عوامل، به مثابه وارد شدن به میدان رقابت با حريفی است که آگاهی درستی از او نداریم.
نکته دیگر توجه به «جریانها و فرایندهای تاثیر گذار بر زیست – بوم انسان عصر حاضر» است. انسان امروز با فرایندهایی چون جهانی شدن مواجه است که تمام احوال و شوون زندگي او را تحت تاثیر قرار داده است. از آنجا که شهروندان جامعه ایران هم به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تاثیر این جریانات قرار دارند هنگام تدوین الگوی سبک زندگی برای آنها باید به این جریانها و فرایندها نیز، از منظر تاثیرگذاری آنها بر شیوه زندگی، توجه شود. در واقع باید مخاطب الگوی سبک زندگی را «انسان ایرانیِ» ساکن در «دهکده جهانی» با همه مختصات آن دانست که گر چه تاثیرگذاری اش بر این فرایندها ممکن است اندک باشد ولی تاثیرپذیری اش قطعا زیاد است.
استفاده از تجارب دیگران:
پیش از ما، و بیش از ما، در دیگر جوامع جهان نیز مسئله سبک زندگی به عنوان یک موضوع مهم مدنظر قرار گرفته و درباره آن آثار گوناگونی نوشته شده و نشستهای علمی گوناگونی برگزار شده است. همچنین هر یک از کشورهای دیگر در این زمینه تجربههای موفق و ناموفق عملی داشته و دارند. از این رو شرط عقل آن است که ما نیز از نقاط قوت و ضعف تاملات نظری و تجربیات عملی دیگر کشورها و فرهنگها درباب سبک زندگی آگاهی یافته و با توجه به شرایط فرهنگی، تمدنی، عقیدتی و سیاسی و اجتماعی خود از آنها درسهای لازم را فراگیریم. تحولات دنیای امروز آنچنان سیر شتابنده ای دارد که اگر جامعه ای بخواهد در زمینههایی که دیگران راههای پیموده دارند خود از صفر شروع نماید، مصداق بارز این خواهد بود که «یک زمان غافل شدم صد سال راهم دور شد».
توجیه پذیری:
ارائه هر گونه الگویی برای سبک زندگی در صورتی می تواند قرین موفقیت باشد که در مرحله طراحی و تدوین از نظر علمی قابل توجیه باشد و در مرحله اجرا نیز برای مردم جامعه توجیه پذیر باشد. آدمی هنگامی انگیزه لازم را برای عمل به یک برنامه پیدا می کند که در مجموع انجام آن را برای خود سودمند بداند. مقدمه این امر هم آن است که به خوبی و با روش مناسب نسبت به آن برنامه توجیه و اقناع شود. از این رو کلان – برنامه ای چون الگوی سبک زندگی چنانچه از توجیه پذیری کافی برای نخبگان و گروههای مرجع جامعه از یک طرف، و برای خود آحاد جامعه از طرف دیگر، برخوردار نباشد نمی توان به کامیابی آن امید بست.
آینده نگری
یک برنامه اجتماعی و فرهنگی مثل الگوی سبک زندگی در معرض آفتی به نام «نزدیک بینی» و بی توجهی به آینده قرار دارد. به این معنا که تدوین کنندگان آن برنامه فقط، یا بیشتر، وضعیت فعلی مخاطبان خود را در نظر بگیرند و از آینده غافل شوند. پیامد چنین آفتی آن است که با توجه به شتاب تحولات در سطح زندگی افراد جامعه، الگوی ارائه شده نهایتا در یک مقطع زمانی مشخص می تواند کارایی داشته باشد و به مجرد این که تغییراتی در بینش، کنش و منش جامعه پدید آمد، الگوی ارائه شده کاربرد خود را از دست خواهد داد یا کم اثر خواهد شد و در واقع، میدان را به حریف واگذار خواهد کرد.
از این رو در تدوین نقشه راه سبک زندگی بایستی با رصد کردن دقیق و همه جانبه شرایط فعلی جامعه ایران و جامعه جهانی، با نگاهی آینده نگرانه و آینده پژوهانه، وضعیتهای احتمالی آینده را پیش بینی کرد و آن را در برنامه ریزیها لحاظ کرد. به عنوان مثال، نگاهي به سير تحولات مربوط به نقش آفريني زنان در جامعه ما و دیگر جوامع نشان می دهد که به احتمال زیاد در آینده حضور زنان در عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ما بیش از گذشته خواهد شد. این امر به طور مستقیم یا غیر مستقیم تاثیراتی جدی را بر روی سبك زندگي نهادهای مختلف جامعه، از جمله خانواده، از خود باقی خواهد گذاشت. بنابراین، موضوعاتی از این دست باید در هنگام تدوین الگوی سبک زندگی جامعه ایرانی مورد توجه جدی قرار گیرد.
تمرکز بیشتر بر تعميق باورهاي ديني
چنانچه در طراحی الگوی سبک زندگی، خواسته یا ناخواسته بیشترین تمرکز بر روی تغییر رفتارها و ظواهر زندگی انسان باشد و از زمینه سازی برای درونی شدن باورهای دینی غفلت شود، مشکلات عدیده ای پیش می آید که از آن جمله است نیاز به بهره گیری از اجبارها و فشارهای بیرونی برای تقید افراد جامعه به سبک زندگی پیشنهادی، و از سوی دیگر مهیا شدن فضای ریا، دروغ و تملق و دو رویی در جامعه که این امر خلاف اهداف بنیادین سبک زندگی اسلامی است. باید توجه داشت که اگر انسانها از داخل عوض شدند بیرون شان هم عوض می شود ولی تغییر بیرونی و ظاهری لزوما به معنای تغییر باطنی و درونی نیست. نگاهی به دستورات دینی نشان می دهد که هر چند اسلام در شیوه زندگی و تربیتی انسانها نکاتی را درباره ظواهر زندگی از قبیل نوع خوراک یا پوشاک بیان کرده ولی به نظر می رسد در مجموع بیش از هر چیز تغییر درونی انسانها را مد نظر داشته است (تفكيك بين «اسلام«و «ايمان» يكي از مويدات اين مطلب است. «قل لم تومنوا و لكن قولوا اسلمنا، و لما يدخل الايمان في قلوبكم(سوره حجرات). روشن است که وقتی بینش و نگرش انسان عوض شد سبک و سلوک زیستن او هم تغییر می کند.