مسئله فيلترينگ دو طرف دارد: فيلتر كنندگان و كاربران. از اين رو، بدون همراهي، همدلي و همكاري اين دو گروه، نميتوان انتظار داشت كه فيلترينگ فرايندي كاملا اخلاقي پيدا كند و منجر به بيشترين سود و كمترين زيان براي مردم و حكومت شود. سياستگذاري، مصداق يابي و اجراي فيلترينگ از سوي نهادهاي ذيربط بايد به گونه اي انجام شود كه ضمن جلب اعتماد كاربران فضاي مجازي، آنان قانع شوند از باب «همكاري در كارهاي نيك» با اين سياستها و برنامهها همراه شوند و از باب «عدم معاونت در كارهاي ناپسند»، از انجام هركاري كه موجب فيلترينگ ميشود خودداري كنند. و گرنه تجربه نشان داده در صورت فقدان اين اعتماد و همراهي متقابل، وظايف و برنامه هايي كه براي حاكميت تعريف شده به نتيجه لازم خود نميرسد و در مواردي حتي انگيزه برخي افراد براي دور زدن فيلترينگ افزايش مييابد.
فقدان اعتماد موجب مي شود كه حتي با وجود برخي خطرها و آسيب هايي كه مثلا در استفاده گسترده از يك شبكه اجتماعي خارجي وجود دارد، باز هم عده زيادي از كاربران استفاده از آن با فيلترشكن را بر استفاده از برنامه هاي داخلي ترجيح دهند. (كه در سطح كلان خود به نفع جامعه نيست).
يكي از راههاي ايجاد همراهي و همدلي، به رسميت شناختن نيازهاي كاربران توسط متصديان فضاي مجاز ي و مسوولان فيلترينگ است. نگاه همدلانه اقتضا ميكند كه سياستگذاران و برنامه ريزان مرتبط با فضاي سايبر، همواره خود را به جاي كاربران اينترنت و ساكنان فضاي مجازي قرار داده و از منظر آنان به اين فضا بنگرند. اين امر موجب ميشود كه بهتر بتوانند نيازهاي كاربران را بشناسد و متناسب با آن در باب مسدود ساختن يا رفع مسدوديت از يك پايگاه يا شبكه اجتماعي برنامه ريزي و سياست گذاري كنند. چنين روي كردي از سوي مسوولان فيلترينگ موجب ميشود كه آنان در واقع از جاي گاه يك كاربر اينترنت كه براي برآورده كردن نيازهاي علمي، تجاري يا مشغوليتهاي روزمره و انجام امور اداري اش نيازمند مراجعه به پايگاههاي گوناگون است به ماجرا بنگرند و در نتيجه نگاهي واقعيتر به اينترنت داشته باشند.
ثمره اين نوع نگاه، ايجاد نوعي هم گرايي و همدلي و اتفاق نظر بين جامعه كاربران فضاي مجازي با مسوولان و دست اندركاران فيلترينگ ميشود و موجب ميگردد كه تصميمهاي اين مسوولان در فيلتر كردن پايگاههاي اينترنتي مورد قبول بخش عمده اي از كاربران هم قرار گيرد و اعتراضهاي كمتري را بر انگيزد. برآيند كلي شكل گيري چنين فضايي آن است كه هم كاربران اخلاقيتر عمل ميكنند هم مسوولان به وصول به اهداف كلان اخلاقي خود در باب فيلترينگ كاميابتر ميشوند.