۵ بهمن ماه ۱۳۵۸ اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار شد. نتیجه این انتخابات برای مردمی که اولین انتخابات آزاد را پس از چند دهه انتخابات فرمایشی تجربه میکردند، اهمیتی کمتر از اصل حق مشارکت در سرنوشت سیاسیشان داشت. اما این نتیجه چنان بود که کشور را به دوران پرتنش و اضطرابی، در ارتباط ارکان نظام وارد کرد. اگر رکن ولایت فقیه با درایت و هوشمندی حضرت امام خمینی(ره) نبود، سرنوشت امروز انقلاب مصر برای ما دور از انتظار نمینمود. بنیصدر که با رای اکثریت قاطع مردم به ریاست جمهوری برگزیده شده بود، دارای صفات شخصیتی و پایگاه فکریای بود، که زودتر از انتظار به رویارویی و مجادله با دیگر قوا و حتی مخالفت با رهبر کبیر انقلاب دست زد.
بنی صدر فرزند یک عالم روحانی همدانی بود و بدین واسطه از فرهنگ مذهبی سنتی و نیز مناسبات جامعه ایرانی با روحانیت آگاهی داشت. همچنین سابقه فعالیت سیاسی وی در چارچوب جبهه ملی به دوران دانشجویی باز میگشت. در سالهای حضور در اروپا نیز در تعامل ناپایدار با دانشجویان فعال ایرانی، به ایراد سخنرانی و تالیف کتاب مبادرت میورزید. یک از تالیفات مشهور وی کتابی است به نام «کیش شخصیت»، که به پدیده چهره سازی و خودشیفتگی نخبگان در جوامع میپردازد. شاید آن روز که در حال نگارش این کتاب بود، گمان نمیکرد نماد برجسته این انحراف در جامعه ایرانی خواهد شد: شخصیت پرستی از جمله عوامل ناکامی بعثت هاست. «انسان تاریخ ساز» تاریخی ساخته و می سازد که در آن امرهای واقعِ قدیم در شکل جدید استمرار می جویند. راستی آنستکه انسان پیشاروی خویش را باز و بازتر می خواهد. انسان خواهی نخواهی به اندیشه و کار خویش نظام می بخشد و به آن از راه عمل سازمان و جهت و هدف می دهد. شخصیت پرستی، زندانی شدن در چهاردیواری مطلق ها و زندگانی استمراری در آنست. شخصیت پرستی (در صورت ها و جنبه های گوناگون) بالنفسه گویای استمرار نظامهای شرک زده است. نظامهایی که موجهای حرکت را جذب می کنند و ضربه های انقلاب را تحمل می کنند و تخریب آدمیان را بدست یکدیگر، وسیله و ضامن استمرار خویش می گردانند. بدینقرار انسان، بنفس خویش و باراده خود، با عملش، و در یک کلام با نظام فکری خویش در کم و کیف نظام اجتماعی اثر می گذارد. نظام ارزشی که بر عمل فرمان می راند و اندریافت آدمی از خویش و دیگری، از نظام اجتماعی اثر می پذیرند و بنوبه خود در آن اثر می گذارند. علاوه بر این نظام فکری و نظام اجتماعی عناصر جدای از هم و مؤثر در هم نیستند، یک مجموعه اند و یک هویت دارند. بدینخاطر نقش انسان در ساختمان تاریخ ویژه خویش، نقشی تعیین کننده است و بلحاظ همین نقش، ماندن در غیریت ها و یا در گذشتن از خودِ بیگانه شده و بازجستن خویش، به سخن دیگر ماندن در کیش شخصیت یا آزادی جستن از آن، در سرانجام هر انقلاب و بعثتی اثر می گذارد. نمی توان با وجود شخصیت پرستی بعثت را به پیروزی رهنمون شد. پیروزی بعثت درگرو تغییر بنیادی نظام اجتماعی و نظام فکری هر دوست، و از آنجا که تغییر بدست آدمیان باید انجام بگیرد، مبارزه با خودپرستی و شخصیت پرستی تقدم می یابد زیرا که باید نیروئی رها شده از قید نظام موجود پدیدار شود، یک نیروی مخالف منفی که پایش از تعلق و تعهد به نظام موجود آزاد باشد و علیه آن عمل کند.
بنی صدر به همراهی امام و با پرواز انقلاب به ایران آمد و از همان ابتدا چهرهی روشنفکری همنوا با انقلاب و امام و متخصص در اقتصاد اسلامی از خود ارائه کرد. با توجه به انباشت مشکلات اقتصادی در طبقات متوسط و محروم جامعه، تحصیلات و سوابق علمی وی فرصت مناسبی برای تبلیغات انتخاباتی وی فراهم آورد. از سوی دیگر اعتماد به نفس و مهارت کلامی، وی را در جلب آراء و اذهان مردم توانمند ساخته بود.