روز سهشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۷ برابر با ششم ماه مبارک رمضان ۱۴۳۹ بر اساس برنامه دانشگاه باقر العلوم علیهالسلام برای ایام ماه مبارک رمضان، پس از نماز ظهر و عصر صحبتی کوتاه در نمازخانه با عنوان «موعظهگری تاریخ از نظر قرآن» ارائه شد که خلاصه آن چنین است:
موعظهگری تاریخ از نظر قرآن
در بارهی نگاه قرآن به تاریخ و تاریخنگری و حتی تاریخنگاری سخن بسیار رفته است و نوشتههای ارزشمندی در این زمینه به جامعه علمی و دینی عرضه شده است. مرور آیات قرآن نشان میدهد که یکی از ویژگیهای مورد نظر قرآن برای تاریخ وجه و کارکرد اخلاقی آن است. این موضوع با تعابیر و قالبهای مختلفی در قرآن بیان شده است و بخش عمدهای از مسأله درسآموز بودن تاریخ معطوف به همین مسأله است، گرچه منحصر به آن نیست.
مثالی که در این زمینه برای بحث امروز گزینش شده، آیات ۶۳ تا ۶۶ سورهی مبارکه بقره است:
وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ـ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ ـ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ ـ فَجَعَلْنَاهَا نَکَالا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (بقره، ۶۳ تا ۶۶)
خداوند متعال طی این آیات، در یک گزارش تاریخی مربوط به قوم بنیاسرائیل ظاهرا به یهودیان عصر پیامبر صلیالله علیه و آله یادآور میشود که چگونه از آنها میثاق گرفته شد و قطعهای از کوه طور بر سر آنها افراشته شد و بر آنان این فرمان رفت که به آنچه به آنها داده شده است استوار چنگ زنند و آن را به یاد داشته باشند تا شاید پروا پیشه سازند. سپس آنها روی برگرداندند و اگر فضل و رحمت خدا نبود در شمار زیانکاران قرار میگرفتند. سپس خداوند در خطابی مستقیم به یهودیان میفرماید که شما کسانی را که روز شنبه پا از حد و حق بیرون نهادند میشناسید و ما به آنها گفتیم که بوزینههایی رانده شده باشید. و ما این رخداد را نشانهی ضعف و ناتوانی آنها و پسینیان آنها و اندرزی برای پرواپیشگان قرار دادیم.
ماجرای روز شنبه ماجرای معروف مردم شهر ایله در زمان حضرت داوود علیهالسلام (وفات حدود ۹۷۰ ق. م.) است که به دلیل تخلف از بزرگداشت روز جمعه و جایگزین کردن شنبه به جای آن، خداوند به عنوان مجازات، آنها را از صید ماهی در روز شنبه منع کرد و آنها ماهیها را شنبه در حوضچهای به دام میانداختند و یکشنبه صید میکردند و این بار خداوند آنها به روش مسخ مجازات کرد. آنها سه روز مسخ شدند و سپس با باد و باران شدید به هلاکت رسیدند.
مفسران بزرگوار مرجع ضمیر «ها» در کلمه «فجعلناها» آیه ۶۶ را العقوبه، المُسخه، الأمه، و یا القردة دانستهاند. همچنین مرحوم راغب اصفهای در مفردات وعظ را «زجر مقترن بتخویف» و یا «التذکیر بالخیر فیما یرق له القلب» معنی کرده و معنای دوم را هم ترجیح داده است.
در این آیات خداوند متعال فرآیند نشان دادن معجزه به بنیاسرائیل و اتمام حجت با آنها و سرپیچی کردن آنها و مجازات آنها را بیان کرده است و این مجازات و یا کل این فرایند را نشانه ضعف و یا مایهی عبرتی که ضعف سرپیچیکنندگان از فرمان خدا را نشان دهد قرار داده است و آن چه به بحث ما برمیگردد این است که خداوند همان پدیده را اندرزی برای پرواپیشگان هم قرار داده است. هر چند این آیات مربوط به یک قوم خاص و یک رویداد خاص است اما خداوند همان را مایهی اندرز همه متقین قرار داده است. حتی اگر الغای خصوصیت از این رویداد نکنیم و دایرهی دلالت آیه را همین قضیه خارجیه بدانیم، همافق بودن تاریخ با دیگر منابع و مصادر اخلاقگرایی و تقواپیشگی به نحو موجبهی جزئیه اثبات میشود و حال آن که شواهد و قرائن بسیاری برای الغای خصوصیت و صدور یک حکم کلی برای فهم اخلاقی تاریخ و نقش موعظهگری تاریخ از منظر قرآن وجود دارد.
مروری بر آیات قران نشان میدهد که تنها این رویداد و یا رویدادهای تاریخی نیست که کارکرد موعظه دارد. خداوند متعال خود قرآن و وحی را هم موعظه شمرده است: هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ (آل عمران، ۱۳۸) و یا: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (یونس ۵۷)
به عبارت دیگر تاریخ از نظر اهتمام به اخلاق حتی با وحی همافق و همسوست، نیازی به ذکر نیست که همافق بودن با همسطح بودن تفاوت دارد، دغدغهی مشترک داشتن با سطح یکسان داشتن تفاوت دارد، قلهی مشترکی را هدف قرار دادن الزاما به این معنی نیست که همه کسانی که رو به جانب آن قله دارند توان و ظرفیتی برابر دارند، بنابراین همافق شمردن تاریخ و قرآن از نظر کمک به پرواپیشگی به مفهوم یکسانانگاری جایگاه این دو نیست.
به هر حال، خداوند در این آیات سرنوشت یک قوم عصیانگر دنیاطلب که با توجیهات مختلف از زیر بار وظیفهی الهی خود سرباز زدند و مسخ و نابود شدند، را موعظهی آن هم نه برای مردم عادی بلکه برای پرواپیشگان که صفت پرواپیشگی در آنها محقق شده است شمرده است.
ما میتوانیم این برداشت را از این آیه و دیگر آیات داشته باشیم که یکی از شاخصهای ارزیابی و سنجش دانش تاریخ در نگاه اسلامی میزان آوردههای آن برای تقوا و پرواپیشگی است.
بر همین اساس توجه حوزه علمیه به رشته تاریخ حتی تاریخ مردمان و سرزمینهایی که در جبهه حق قرار نداشتهاند یک توجه در مسیر اهداف و آرمانهای وحیانی تلقی میشود و سزاوار نیست که با توجیهات مختلف جلوی این توجه گرفته شود.