با ارادهای استوارتر به کمک هممیهنان عزیز و نجیب سیلزدهمان بشتابیم.
شاید بخشهایی از زیباییهایی که مردم نوعدوست سرزمینمان این روزها، برای کمک به سیلزدگان به نمایش میگذارند در سینه تاریخ بماند؛ اما به استناد اخبار و گزارشهایی قابل اعتماد، حجم آسیبها و زیانها بسیار گستردهتر از حد باور است و باید این «کمک کردن» را جدیتر دنبال کرد. کمک به هممیهنان عزیز و نجیب سیلزدهمان، بیش از هر چیز فرصتی است برای خود ما، برای سهمآفرینی در حماسهای زیبا که در حال آفریده شدن است، برای شاد کردن دل کودکانی که خانه آرزوهایشان با گل و لای پر شده است، برای امید بخشیدن به مردان و زنانی غیرتمند که نشانی از دسترنجشان باقی نمانده است، برای پیشفرست کارهای نیکمان به سرای جاوید، برای دور ماندن از آتش جزا، برای دور ماندن از افسوس رستاخیز که چرا از این فرصتها به خوبی بهره نبردیم، و بالاتر از همه، برای خشنودی خدا. بیاییم با ارادهای استوارتر به کمک هممیهنان عزیز و نجیب سیلزدهمان بشتابیم.
در کتاب قواعد السلاطین نوشته سیدمحمدعبدالحسیب علوی عاملی (۱۱۲۱ ق.) که استاد گرامی جناب آقای رسول جعفریان آن را در سال ۱۳۸۴ ش. تصحیح و چاپ کردهاند داستانی دلنشین در باره ارزش رادمندی و سخاوت و احسان و دهش چنین آمده است:
«به ضبط روایت آمده که: حاتم چون وفات یافت، دفنش کردند. قبرش در محلّ سیل وقوع پذیرفته بود. وقتى باران عظیم نزول یافت و سیل هایل آمده، قبرش مشرف به انهدام گردید، پسرش خواست که نقل قالب حاتم نماید. چون سر تربتش گشودند، همگى اعضا و جوارحش از هم پراکنده گشته و اندراس یافته بود مگر دست راستش که تغییر نیافته. خلایق از این معنى، تعجّب نمودند. پیرى صاحبدلى در میان ایشان نظاره میکرد، گفت: اى مردمان! از این معنى متعجّب نباشید که او ازین دست عطیه بسیار به ظهور میرسانید. لاجرم در حمایت خیر و کرم به سلامت مانده. هرگاه دست کافر بت پرست به وسیله سخا و احسان با خلق خدا از خلل ریختن محفوظ ماند، چه عجب که تن مؤمن یزدانپرست به وسیله ریزش و عطا از آفت سوختن ایمن گردد!» (صص ۹۲ ـ ۹۳)