«بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود // زین سیل دمادم که در این منزل خواب است»

در این دنیا که در زبان امیرالمؤمنین علی علیه السلام: دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ (خطبه ۲۲۶) (=خانه‌ای است گرداگردش همه آسیب برای آزمودن) نمی‌توان انتظار داشت که از گزندها به دور باشیم، اما می‌توان چشم داشت که خود را در برابر آن رها نکنیم. سیل حیرت‌انگیز اخیر و اخبار ناگواری که هر ساعت از رسانه‌ها به گوش یا چشم می‌رسید و دل را می‌خلید و از هول آن هوش از سر می‌پرید رنگ سبز بهار را به سیاهی کشاند. این همه خرابی، این همه تباهی، این همه به دست آب بر باد رفتن زیرساخت‌ها، این همه غیرقابل کشت شدن مزارع و زمین‌ها، این همه از دست رفتن محصولات کشاورزی، این همه تلف شدن دام و احشام، این همه ویرانی تأسیسات، این همه خراب شدن راه‌ها، این همه فرو ریختن ساختمان‌ها و این همه خسارت وارد شدن به منازل مسکونی و لوازم داخل آن به فاصله چند روز به راستی آدمی را اندوهگین می‌سازد و آه و حسرت بر دل می‌نشاند.
هر چند تعداد قربانیان این حادثه ( تاکنون ۴۶ نفر ) کمتر از یک دهم قربانیان حادثه‌های رانندگی ( سوگمندانه و شرمسارانه ۴۷۰ نفر بر اساس آمار سامانه‌ جامع سوانح و حوادث حمل و نقل و ۳۶۷ نفر بر اساس از آغاز اجرای طرح نوروزی! ) است ولی به هر حال تحمل آن آسان نیست.

گمان نمی‌رود کسی بر این باور نباشد که در چنین هنگامه‌ای، به دنبال مقصر گشتن جز از سوی آنان که بر مسند قضا نشسته‌اند روا نیست و نوعی فرافکنی به شمار می‌رود؛ ولی شاید جای این پرسش همین‌جا باشد که سهم هر یک از ما در پدید آمدن این شرایط و برطرف شدن آن چیست؟ یعنی به جای فرافکنی و پرسش را متوجه دیگران کردن سزاوار است این پرسش را از خود داشته باشیم که آیا به راستی ما هم سهمی در این وضعیت پدید آمده نداریم؟

به عنوان کسی که لباس طلبگی بر تن دارد، نمی‌توانم سهم خود و هم‌سلکان خود را در این شرایط نادیده بگیرم. تبلیغ دینی هنوز و به ویژه در شهرهای کوچک و روستاها سهمی مؤثرتر از رسانه‌های جدید در شکل دادن به افکار عمومی و ساخت فرهنگ عمومی مردم دارد. در یک جامعه دینی اصلاح فرهنگ زیست اجتماعی مردم می‌تواند یک مسأله مهم برای تبلیغ دینی که مهم‌ترین دستاورد آن باید در سازگار و همسو ساختن رفتارهای مردم با رهنمودهای دینی جلوه کند، به شمار ‌رود: اصلاح فرهنگ مردم برای رانندگی، اصلاح فرهنگ مردم در مواجهه با طبیعت، اصلاح فرهنگ مردم برای رها نکردن زباله در کوچه و خیابان و بیابان و حاشیه رود و ساحل دریا، اصلاح فرهنگ مردم برای آتش روشن نکردن در فضاهای پرخطر، اصلاح فرهنگ مردم برای جدی گرفتن هشدارهای ایمنی و اصلاح فرهنگ مردم برای فراموش نکردن این بیت پروین:
به رود اندرون، خانه عاقل نسازد // که ویران کند سیل آن خانمان را.

و اکنون این پرسش جدی را می‌توان مطرح ساخت که این مسائل تا چه اندازه مورد توجه نظام تبلیغ دینی ماست؟ موضوعاتی که در چند سال اخیر محور اصلی منابر و فعالیت‌های تبلیغی مبلغان و خطبای دینی را تشکیل می‌داده تا چه اندازه ناظر به این مسائل بوده است؟ اگر به عنوان نمونه اصلاح فرهنگ رانندگی مردم و اصلاح فرهنگ مردم برای جدی گرفتن هشدارهای ایمنی مدتی در کانون مباحث تبلیغی کشور قرار گیرد، آیا این احتمال وجود ندارد که فرهنگ عمومی در این زمینه دست کم اندکی بهتر شود؟ این پیشنهاد قبلا هم به برخی دست اندرکاران تبلیغ دینی تقدیم شده است که مبلغان در فرصت‌های تبلیغی به این دست مسائل اهتمام بیشتری بورزند، اما نمیدانم در بازار آهنگران هستیم که صدا به صدا نمی‌رسد؟ یا در شهر خاموشان که کسی نیست صدایی بشنود؟ یا این ناله‌ها از زبان امثال ما ارزش شنیدن ندارد؟ کم‌توجهی و بی‌مهری ساختارها و سازمان‌ها به موضوعاتی از این دست، وظیفه فردی ما را از دوش برنمی‌دارد. اگر اکنون نمی‌توان به کریمه قوموا لله مثنی عمل کرد، منعی برای عمل کردن به قوموا لله فرادی وجود ندارد. فرصت تبلیغی ماه مبارک رمضان می‌تواند نقطه آغاز آزمودن این تجربه باشد.

دیدگاه‌ها

  1. ناشناس

    چرا نماینده ولی فقیه در سه استان گلستان و گیلان و مازندران درباره بهره برداری از جنگل ها توسط حوزه علمیه چیزی نمی گویند

پاسخ دهید