- ادامه نمونههایی از آرزوهای تمدنی پهلوی دوم
ـــ «تمدن بزرگ» یعنی چه؟ یعنی تمدنی که در آن بهترین عناصر دانش و بینش بشری، در راه تأمین عالی ترین سطح زندگی مادی و معنوی برای همه افراد جامعه به کار گرفته شده باشد. تمدنی که در آن دستاوردهای بدیع علم و صنعت و تکنولوژی با ارزشهای معنوی و با موازین پیشرفته عدالت اجتماعی در آمیخته باشد. تمدنی که بر پایه سازندگی و انسانیت پیریزی شده باشد و در آن هر فرد آدمی در عین برخورداری از رفاه کامل مادی، از حداکثر تامین اجتماعی و از غنای سرشار روحی و اخلاقی بهره مند باشد. بدیهی است هر ملت و جامعه ای در جهان حق دارد در راه نیل به چنین هدفی بکوشد و ما صمیمانه آرزو می کنیم که چنین تلاشی در هر جا که صورت گیرد، با توفيق كامل همراه باشد. زیرا این تلاشی است که در راه ایفای شریف ترین رسالت جامعه بشری انجام می گیرد. ولی تا آن جا که به ما مربوط است ما بیش از هر چیز تضمین سعادت و رفاه جامعه ایرانی را در مد نظر داریم. البته اگر «تمدن بزرگ ما کشش و جذابیتی داشته باشد، به احتمال قوی این تمدن از مرزهامان خواهد گذشت و در آن صورت این در اختیار دیگران خواهد بود که در باره آن داوری کنند. (به سوی تمدن بزرگ، ص ۲۲۳)
ـــ نقش ایرانیان در گسترش تمدن بزرگ اسلامی نقشی است که اختصاصأ شایان ذکر است. از همان هنگامی که پیامبر بزرگ اسلام به دانش دوستی ایرانیان به صورتی بسیار تجلیل آمیز اشاره فرمود، در واقع ایفای این رسالت در جهان اسلام برای مردم ایران نوعی فریضه مذهبی به شمار آمد. این وظیفه پر افتخار را نبوغ ایرانی در تمام طول تاریخ اسلام تا به امروز با حد اعلای علاقه و ایمان انجام داده، چنان که میراث تمدنی ایرانی مسلمان به صورت جزء تجزیه ناپذیری از میراث تمدن اسلامی در آمده است. (به سوی تمدن بزرگ، صص ۲۳۳ـ ۲۳۴)
ـــ بر اساس توضیحاتی که داده شد می توان چهره کلی ایران عصر تمدن بزرگ» را ترسیم کرد. دورنمایی که من از چنین ایرانی در برابر نظر دارم، دورنمای کشوری است آباد و آزاد. مجهز به صنعت و تکنولوژی پیشرفته با اقتصادی سالم و شکوفا که در آن جامعه ای نیرومند و سرفراز، برخوردار از حد اعلای شرافت انسانی و از آزادی های فردی و عدالت اجتماعی و در عین حال آراسته به ارزش های عالی اخلاقی و فرهنگی، با کوشش خلاقه خویش، راهگشای اعتلای باز هم بیشتر خود و جامعه بشری در راه کمال، که راهی پایان یافتنی نیست، باشد.
در ایران عصر تمدن بزرگ از عوامل مخرب و منفی دیرینه یعنی فقر، جهل، بیسوادی، فساد، استثمار، تبعیض و امثال آنها نشانی باقی نخواهد بود. گسترش فعالیت ها و خدمات بهداشتی، حداکثر تندرستی و نیرومندی بدنی را تا آن جا که دانش و امکانات اجازه دهد، برای هر فرد ایرانی تأمین خواهد کرد و تعمیم آموزش و دانش همین فرد را از حداکثر سلامت روحی و فکری باز هم تا آن جا که امکانات اجازه دهد، برخوردار خواهد ساخت. هر ایرانی، در هر شرایط فردی و اجتماعی، از لحظه تولد تا زمان مرگ، در زیر پوشش انواع بیمه های اجتماعی قرار خواهد داشت. دستمزدها و درآمدها، در مقابل کار شرافتمندانه، که برای همه کس وجود خواهد داشت، در حدی خواهد بود که همه مخارج افراد را در حد کافی تأمین کند. بسیاری از هزینه های افراد با کمک های دولت سبک تر خواهد شد. تحصیل تا حد معینی به طور اعم و پس از آن تا بالاترین سطوح دانشگاهی و تخصصی، تحت شرایط معینی برای همه رایگان خواهد بود. سطح زندگی در حدی قرار خواهد داشت که دیگر هیچ ایرانی معنی گرسنگی را نخواهد فهمید … (به سوی تمدن بزرگ، ص ۲۵۰)
ـــ در پرتو نظم و ثبات استوار داخلی و همبستگی یکپارچه ملی و قدرتمندی روزافزون سیاسی و اقتصادی و نظامی، امروز کشور ما از حیثیت بین المللی بی سابقه ای برخوردار است که به این کشور نقش برجسته ای در مسائل و تحولات جهانی داده است. (به سوی تمدن بزرگ، ص ۲۶۳)
ـــ سومین رکن سیاست ملی ما کماکان تأمین قدرت نظامی نیرومند برای دفاع از استقلال و حاکمیت و منافع مشروع ملی ایران خواهد بود. همان طور که گفته شد، ما آرزومند خلع سلاح تضمین شده و کنترل شده جهانی هستیم تا از این راه، هم از کابوس جنگ و ویرانی رهایی یابیم و هم سرمایه های عظیمی را که در این زمینه صرف می شود، به فعالیت های سازندگی کشور اختصاص دهیم، ولی تا هنگامی که چنین خلع سلاحی عملی نشده باشد، به مقتضای واقع بینی و بر اساس وظیفه تردید ناپذیر خود در دفاع از مرز و بوم خویش در تأمین نیروی دفاعی لازم کمترین قصوری نخواهیم کرد و در این راه نیز قبل از هر چیز به نیرومندی خودمان اتکاء خواهیم داشت. ( به سوی تمدن بزرگ، ص ۲۶۴)
- سخن آخر
نقد تاریخی سند الگوی پایه به معنای کم اِنگشتان زحمات طاقتفرسای دست اندرکاران این سند نیست، همگان از مشقتها و خون دل خوردنها برای تدوین سندی بدین پایه از اهمیت آگاهند. این نقد بهانهای است برای توجه دادن به ضرورت افزودن مطالعات تاریخی به منابع تدوین سیاستها و برنامههای پیشرفت و توسعهیافتگی و هشدار دادن درباره پیامدهای سنگین غفلت از مطالعات تاریخی.
امید است صاحبنظران، اساتید و دانشجویان تاریخپژوه حوزه و دانشگاه به صورت جدی تاریخ تمدناندیشی و پیشرفتپژوهی و سیاستنویسی را در دستور کار خود قرار دهند و با واکاوی ابعاد مختلف توسعهیافتگی و نیز تجربه سیاستگذاری کلان در کشور عزیزمان و شناخت آسیبها و قوتهای آن و ارزیابی اجرای آن، متولیان امر را در عمل به اهمیت تاریخینگری متوجه سازند.
این سخن گزاف نیست که آنان که سودای تدوین کلانبرنامه پیشرفت دارند باید ناگزیر تاریخ بدانند و تاریخ بخوانند و از ظرفیت بالا و قدرناشناخته دانشآموختگان رشته تاریخ در این مسیر بهره ببرند.
برای سهولت مطالعه این متن، پی. دی. اف. آن هم به پیوست تقدیم میشود.