نظام اخلاق در جامعه‌ی ما به «فرد کامل» اشاره دارد. خطبا، منبری‌ها، آموزگاران دین و اخلاق، و نظام آموزش اخلاق در جامعه‌ی ما می‌خواهد فرد کامل را بسازد و یا معرفی کند. همه به دنبال کسی هستند که کامل است. «شیخ» آرزوی یافتنش را دارد:

» دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کَز دیو و دَد مَلولَم و انسانم آرزوست.»

و راننده‌ی کامیون از یافتنش ناامید: «گشتم نبود، نگرد، نیست.»

آن قدر از انسان کامل و فرد ناب، سخن گفته‌ایم که یادمان رفته است ما خود انسانی نیم‌بندیم که با میان‌مایه‌گان زندگی می‌کنیم. ما همه انسان‌هایی هستیم که همواره بین خوب بودن و بد بودن، تِلو تِلو می‌خوریم. آموزش اخلاق و تاکید بر فردِ کامل نباید ما را از خود و دیگران نا امید کند.
راستش را بخواهید ما به «رابطه‌ی کامل» بیشتر از «فرد کامل» نیازمندیم. فرد کامل ستاره‌ی سهیل است، خرمای بر نخیل است برای ما کوتاه‌دستان؛ ما به رابطه‌ی ناب نیاز داریم. شیخ اگر رابطه‌ی ناب را می‌جُست و تعلیم می‌داد، امروز اوضاع ما از این بهتر بود.

پاسخ دهید