چند سال پیش توفیق داشتم که به همراه همسرم به حجّ عمره مشرف شوم. تجربهی ارزشمندی بود. همسفران ما بیشتر از قم بودند. در مدینه، زیارتکنندگان حال خوبی داشتند. آنان بیشتر در بقیع و یا نزدیکیهای مرقد شریف و نورانی پیامبر صلواةالله مشغول راز و نیاز و زیارتنامه خواندن بودند. گویی برای اینگونه رفتارهای دینی به اندازهی کافی تجربه داشتند. آنها بلد بودند که وقتی چشمشان به گنبد مسجد و یا وقتی به قبرهای امامان شیعه علیهمالسلام در بقیع میافتد چه بکنند.
اما وقتی وارد مکّه شدیم اوضاع خیلی فرق میکرد. زیارتکنندگان تا اندازهی زیادی سرگردان بودند. گویی در آداب زیارت و دعا و تشرّف کمتجربه و ناپختهاند. مدام میپرسیدند چه زیارتنامهای بخوانیم و یا در مسجدالحرام چه کنیم؟ یکی از همراهان از من پرسید: » وقتی چشمم به کعبه میافتد و یا از دور مسجد را میبینم، چه بگویم»، گفتم چیز خاصّی لازم نیست، بابت توفیق تشرّف، قدری شکرگزاری کنید و با خدا گفتگو و دعا کنید. گویی پیشنهاد من را نپسندید، گفت: » میشود به حضرت معصومه- سلامالله علیها- سلام بگویم؟» گفتم هرجور راحتید.