✅ «مامودو قساما» یا مرد عنکبوتیِ این روزهای رسانههای خبری، مهاجر ۲۲ سالهای اهل مالی است که با به خطر انداختن جانِ خودش، جان یک کودک فرانسوی را نجات داد. اگر چه او پس از این کار، به دعوت رئیس جمهور فرانسه به کاخ الیزه رفت و شهروندی فرانسه را دریافت کرد؛ ولی بیشک وقتی با چنگ و دندان از دیوارهای ساختمانی که کودک فرانسوی به بالکنش آویخته بود بالا میرفت، هیچ گونه محاسبهای نکرده بود. چه اگر چنین بود، نه آن کودک زنده میماند و نه مهاجر اهل مالی فرانسوی میشد.
✅ این ماهیّت رفتار اخلاقی است. انگیزههای اخلاقی حاصل تأمل و تفکّر نیستند. رحم، مروّت، گذشت، مهربانی، دستگیری، و دوست داشتن خصلتی خودانگیخته و پیشاتأملی دارند. کمترین درنگ و کوچکترین حسابگری آنها از بین برده و گاه به متضاد خود تبدیل میکند. فلسفه نقطهی شروع اخلاق نیست. پرسشهایی چون:» چرا باید اخلاقی باشیم؟»؛ » دیگری برای من چه کرده است که من با او مهربانی کنم؟»؛ «چرا من باید اخلاقی بودن را آغاز کنم؟» و پرسشی که به دنبالِ «مصلحتِ بودن اخلاق» باشد و بخواهد اخلاق را مستدلّ سازد، نقطهی آغاز رفتار اخلاقی نیست، بلکه نشانهی مرگ آن است.
✅ نیاز به اخلاق، عبارت باخوددرگیری است، زیرا هر چیزی که نیازی را برآورده سازد، چیزی غیر از اخلاق است. اخلاق را نمیتوان در خدمت هیچ هدفی قرار داد. از اخلاق نمیتوان انتظار سود، فربهی شخصیت، نامآوری، کسب احترام عمومی مردم، تبرئهی خویشتن، و … داشت؛ اخلاق تجلّی فطرت انسانی است. اخلاق حالت خودانگیختهی زندگی و نتیجهی فراموشی حسابگری و غیبت انگیزههای نهانی است. سودای سود که به میان بیاید، دلرحمترین مردم هم میشوند بیرحمترین مردم؛ حتّی اگر آن سود ریشه در تفسیرهای مذهبی داشته باشد.