آموزش امرِ اخلاقی در قرآن کریم دستکم دو خصلت بنیادین دارد که تعلیم اخلاق در جامعهی ما از آنها بهدور است: «مسئولیتپذیری» و «تمرین».
قرآن کریم آشکارا میگوید رستگاری هر انسان به تلاش خودش بسته است و هر کسی خودش باید مسئولیّت نجات خود را بر عهده بگیرد و برای دستیابی به آن بکوشد. برای نمونه: «علیکم انفسکم»، یعنی مراقب خویشتنِ خود باشید. (مائده: ۱۰۵) و نیز: «لیس للانسان الّا ما سعی»، یعنی: انسان چیزی جز کوشش خود ندارد.( نجم: ۳۹) و نیز «کُلُّ نفس بما کسبت رهینه»، یعنی: هر انسانی در گِرو کاری است که انجام میدهد.( مدثر: ۳۸).
از سویی دیگر، قرآن کریم تأکید میکند که برای رستگاری باید تمرین کرد و به صِرف دانستن و گفتن و افزایش آگاهی اخلاقی، آدمی رستگاری نمیشود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ، کَبُرَ مقتاً عندَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ» یعنی ای ایمانآورندگان، چرا به گفتههای خود تن نمیدهید؟ در نظر خدا ناپسند است که چیزی بگوئید و به آن عمل نکنید.»( صف، ۲و ۳).
این در حالی است که آموزش امر اخلاقی در جامعهی ما بیشتر بر دو مؤلفهی «فرافکنی و تحوّل ناگهانی» تکیه دارد.
معلمان اخلاق معمولاً به فراگیران خود یاد میدهند که رستگاری هدیه و لطفی است که خدا به پاس ولایتمندی به شیعیان میدهد و به صورت مطلق میگویند: «برات رستگاری در زیارت است و هیئت». و فراموش میکنند که امامان علیهمالسلام به ما آموختهاند که شیعهبودن به گفتنِ خالی نیست، بلکه باید عمل کرد و ولایتمندی را در رفتار نشان داد.
از سوی دیگر، این آموزگاران همواره از کسانی یاد میکنند که در یک چرخش ناگهانی از این رو به آن رو شدهاند و با سادهسازی تحوّل اخلاقی و توبه، به مخاطبان خود آموزش میدهند که در انتظار فصل اخلاقیزیستن باشند و موقعیّتهای مرزی را دریابند. آنان به شخصیتهای نامآشنایی چون بُشرحافی، فضیل عیاض، ابراهیم ادهم اشاره میکنند و آنها را الگوی اخلاق دینی معرفی میکنند. غافل از اینکه اصل اولیّه در آموزش اخلاق دینی مراقبت دائمی است و نه دگرگونی آنی. یعنی قاعده این نیست که همه و همواره در موقعیتهای مرزی قرار گیرند و ایمانشان را جان ببخشند و با یک دگرگونی ناگهانی از این رو به آن رو شوند و در چشم بر هم زدنی رفتار اخلاقی درست را پیشه کنند.
معتقدم دین و اخلاق را باید زیست، باید تجربه کرد و امیدوار بود که نتیجه این تجربه دستیابی به کمال دینی و اخلاقی باشد. تأکید بر عمل دینی و اخلاقی در اسلام(من یعمل مثقال ذرّه خیرا یره) و نیز بر خودپاسبانی (علیکم انفسکم) نشانههای روشنی از این هستند که در ادبیات اخلاقی و دینی اسلام آدمی باید همواره از خویشتن مراقبت کرده و به رفتار اخلاقی تن بدهد. نه آنکه در انتظار روزی باشد که با جرقهای و یا بهانهای به طور ناگهانی به یک مؤمن و یا انسان فضیلتمند تبدیل گردد.