دیروز یکی از دانشجویانم تماس گرفت و گفت:
» مقالهای را که با شما و به صورت مشترک کار کردهایم به یکی از مجلّههای علمیپژوهشی داده و پذیرش گرفتهام. با این حال، آن مجلّه از من خواسته است تا مبلغی نامتعارف را بهعنوان هزینههای ارزیابی و ویرایش به حساب مجلّه واریز کنم. و وقتی گفتم که این مبلغ زیاد است و من توان پرداخت آن را ندارم، خودشان به من پیشنهاد دادند که افرادی هستند که حاضرند کل این پول را بدهند، ولی نامشان به نویسندهگان مقاله اضافه شود.»
دانشجوی من میگفت:
» به آنها گفتم که این بیاخلاقی است و شما عملاً و آشکارا دارید اخلاقِ پژوهش را زیر پا میگذارید؛ که جواب شنیدم: اخلاق کجا بود؟!! ما هم خرج داریم! همه چیز گران شده است و …»
سالها و بارهاست که دستاندرکاران وزارت علوم از تلاش و برنامهریزیهای خود برای جلوگیری از خرید و فروش علم سخن میگویند و هر بار نیش کلامشان سهمِ دانشجویانی است که پایاننامههای ارشد و دکتریشان را میخرند! ولی تجربه نشان داده است که خانه از پایبست ویران است. خودِ وزارت علوم در کالاشدن علم نقشی اساسی دارد. بازی مقالهی علمیپژوهی و ارتقاء اعضای هیئت علمی، و صدور مجوزهای بیدر و پیکر برای مجلههای ناعلمی و ناپژوهشی به اسم علمیپژوهشی دکّانی درست کرده است که نتیجهاش میشود این که افرادی بدون کمترین تلاش علمی، و به صِرف داشتنِ پول میتوانند رتبهی علمی بخرند.