- تجربههای دشوار و ناکامیها گرچه تلخاند، ولی این شانس را به ما میدهند که داشتههای خُرد و اندک خود را گرامی بداریم. اروین یالوم در مطالعهی بیمارانی که در دورهی درمانی خویش مواجههای تمامعیار با مرگ داشتهاند، یافتههایی دارد که نشان میدهد در نگاه آنان به زندگی دگرگونیهای عمیقی رخ داده است. در مصاحبههای او شخصی به نامِ کَتی اشمیت که بهدلیل نارسایی کلیه بسیار به مرگ نزدیک شده بود و با احساس نوزائی جسمی، دوباره به زندگی بازگشت، تجربهی خود را اینگونه بیان میکند:» تنها توصیفی که میتوانم بکنم این است که انگار دوبار زندگی کردهام …. (من الان) شیفته زندگیام. نگاه کن آسمان چقدر زیباست! چه آبی درخشانی! به باغ گل میروم و رنگ هر گل به نظرم آنقدر فوقالعاده است که مبهوت میمانم … یک چیز را میدانم، اگر همان کتی اول مانده بودم، همه زندگیام را حرام میکردم و هرگز نمیفهمیدم لذت واقعی زنده بودن در چیست. باید پیش از آنکه فرصت زندگی مییافتم، چشم در چشم مرگ میدوختم. باید میمردم تا بتوانم زندگی کنم.» (رواندرمانی اگزیستنسیال. ص: ۶۷)