در جلسهی دفاع از رسالهی دکتریام، خانمام نیز حضور داشت. یکی از استادهای محترمِ حاضر در جلسه، با لحنی میانهی شوخی و جدی، به ایشان گفت: » همسر شما جمع ضدین کرده است؛ هم آدم خوبی است و هم روحانیِ خوبی.» آن روز همه خندیدیم و استرس برگزاری جلسهی دفاع به من اجازه نداد که این حقیقت تلخ را به ایشان بگویم که از قضا من هم پیش از ورود به دانشگاه، فکر میکردم «انسانها یا خوباند یا دانشگاهی.»
من هیچ وقت با پروژهی وحدت حوزه و دانشگاه موافق نبودهام. من معتقدم این کار نه شدنی است و نه پسندیده. واقعیّت آن است که بعد از چهل سال، این آرمان به مجموعهای از نمایشها، ویترینها، و شیرینکاریها تبدیل شده است. اگر در این سالها تمایزهای این دو سازمان به رسمیّت شناخته میشد، و هر کدام به کار خود میپرداخت، امروز هم حالِ حوزه خوب بود و هم حال دانشگاه. از وحدت حوزه و دانشگاه آبی گرم نمیشود، بیائید حوزویان و دانشگاهیان را به هم خوشگمان کنید.