در تاریخ اسلام آمده است که پیامبر(ص) در شبی که میخواستند به صورت پنهانی از مکّه به مدینه مهاجرت کنند، حضرت علی (ع) را مکّه باقی گذاشتند تا هم کسی از رفتن ایشان خبردار نشود و هم چیزهایی که اهالی مکّه پیش آن جناب به امانت گذاشته بودند را به صاحبانشان باز گرداند.
صاحبان آن امانتها همان کسانی بودند که پشتِ در کمین کرده بودند و میخواستند شبانگاه پیامبر (ص)را ترور کنند. اگر امروز بود و برخیها جای ایشان بودند احتمالاً با این توجیه که اینها قصد کشتن پیامبر خدا را دارند پس مالشان حلال است و خیانت در امانتشان روا، ضرورتی برای بازگردانیدن امانتهای آنها نمیدیدند و اموالشان را از مکّه خارج کرده و صاحب میشدند. ولی پیامبر(ص) این کار را نکرده امانت قاتلان خود را پس داد و با این کار نشان دادند که «به هیچ بهانهای نمیتوان اخلاق را زیر پا نهاد.» توصیّهای که قرآن کریم هم دارد: » وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ»، یعنی بدی هیچ قومی شما را وادار نکند با او خلاف عدالت رفتار کنید، عدالت پیشه کنید که به پرهیزکاری نزدیکتر است.» (مائده، ۸).
توجیه را باید مانعی بزرگ بر سرِ راه زندگی اخلاقی دانست و عجیب این است که آنان که به ظاهر آگاهی مذهبی بیشتری دارند، دست به توجیهشان خوبتر است. خداوندگاران توجیه، به دیگران تهمت میزنند، دروغ میگویند، پردهدری میکنند، دزدی میکنند و البته همهی این کارها را برای دفاع از دینی انجام میدهند که این کارها را حرام کرده است. یعنی گناه میکنند تا اجازه ندهند کسی گناه کند! این داعیهداران دفاع از دین، خودشان پیشگامان ویرانی آن هستند.