معلوم نیست چه بلایی سرِ جامعه آمده است که سخن گفتن از دین محافظهکاری فهم میشود. در این وضعیّت هرکس از دین و سنتهای مذهبی سخن بگوید و به دنبال کارکرد مثبت آن باشد، او را محافظهکار و طرفدار فلان جناح سیاسی و قدرت میشمارند و در نقطهی مقابل، اگر کسی بخواهد روشنفکر، رادیکال، و یا منتقد قدرت نشان داده شود، کار خود را از نقد سنّتهای مذهبی آغاز میکند.
بخش زیادی از این وضعیّت به برخورد برخی عمامه بهسرها و گروههای سیاسی با دین و سنّتهای دینی باز میگردد. این دوستان گمان میکنند هر تفکری را که دنبال میکنند، میتوانند از دین و محرم و عاشورا و تاریخ اسلام حمایتش کنند. در این میان لحاف سنّتهای مذهبی آنقدر توسط این جریانها اینسو و آنسو کشیده شده است که حالا تا کسی از مذهب و آداب و رسوم مذهبی حرفی میزند، به این جناح و آن جناح متّهم میشود. و متّهم میشود که میخواهد از نمد دین برای خود کلاهی ببافد.
این درست است که در جامعهی ایران، دین یک سرمایهی اجتماعی بزرگ است، ولی این تفکر که هر نیازی را میتوان به دین تحمیل کرد و سیاستی را از دین و مناسک دینی درآورد نتیجهاش میشود این که از دین و مذهب چیزی جز تحلیلهای آبکیِ جناحی باقی نمیماند. نتیجهاش این میشود که مخالفان جناحها و برنامههای حاکمان به مخالفت با دین کشیده میشوند.
◾️تاسوعا و عاشورای حسینی را به همهی سوگواران آن حضرت تسلیت میگویم.