شهيد مطهري دغدغه احياي دين و دينداري را داشت، لكن كسي نبود كه از وضع و شرايط روزگار خويش غافل باشد. او هم نگاهي به جامعه معاصر ايران داشت هم توجهي به تحولات جهاني عصر حاضر. از يك طرف مي دانست كه امروزه از طريق مراكز آموزشي يا رفت و آمد و ارتباط مردم كشورها با يكديگر ، هنچنين از طريق ابزارهاي ارتباطي و مانند آن، انديشه هاي گوناگون و متنوع به جامعه ما وارد مي شود و سوال هاي گوناگوني را فراروي نسل جوان قرار مي دهد و از طرف ديگر ناراحت و نگران بود كه چرا در چنين شرايطي، توليد و صدور انديشه و فعاليت هاي تبليغي ما ـ در قياس با دنياي امروز و نيازهاي آن ـ اندك و ناچيز است (پيرامون انقلاب اسلامي، ص۳۲ ـ ۳۳ و حماسه حسيني، ج۱، ص۱۹۹ و ۳۴۸).
از نظر ايشان شرط موفقيت يك پيام و تبليغ آن، عقلي بودن و قدرتمندي محتوايي پيام است (حماسه حسيني، ج۱، ص۲۱۱). استاد در اين باره تجربه غرب را يادآور مي شود و يكي از دلائل دين گريزي غربيان و رواج ماديگري را در آن دیار، نبود يك مكتب فلسفي معقول و سازگار با علم از يك طرف، و تبليغ برخي مطالب سست و كم مايه به عنوان دين از طرف ديگر مي داند (اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج۱، مقدمه). به باور ایشان مبلغان و مدافعان دین نباید از ورود اندیشه های مخالف بهراسند بلکه باید خود را تقویت نمایند. ایشان معتقد است «هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد و اعتماد داشته باشد، ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد.» (پیرامون انقلاب اسلامی، ص۹).
از نظر شهيد مطهری تبلیغات در عصر جدید همچون یک میدان کارزار است و برای موفقیت در آن بایستی از مهارت ها و تاکتیک های مناسب و نظم وبرنامه ریزی کمک گرفت. ایشان به مبلغ دینی در عصر حاضر هشدار می دهد که «در چنین عصری تو باید بلد باشی حرف خودت را خوب بزنی. استدلال بکنی. اگر در اعصار گذشته، مبلغ شرایط سخت و سنگینی داشت، در زمان ما آن شرایط ده برابر و صد برابر شده است.» اهمیت این امر برای ایشان به اندازه ای است که کار یک مبلغ را در حد کار یک مرجع و مجتهد می داند (حماسه حسینی، ج۳، ص۳۳۷ ـ ۳۳۸ و ج۱، ص۳۴۷ ـ ۳۴۸).