– مقصود من از عنوان مرجعیت، یک عنوان مشیر است؛
اسم رمزی که اشاره به عددی از خصال و ویژگی ها دارد؛
و در حقیقت آن صفاتند که شخص را ساحلی امن برای ما در دوران غیبت می نمایند؛
یکی از آن خصال، ترک دنیا است؛
بدون تردید، روح به آن چه بدان مشغول است انس می گیرد و به شمایل همان در می آید؛
وقتی یک انسان از مظاهر دنیا برید روحش تعالی می یابد و مأنوس با جهانى ديگر می شود؛
جهانی که بر دنیای خاکی سیطره دارد؛
و آن وقت می بیند آنچه را دیگران از دیدن آن عاجزند و می شنود صداهائی را که هرگز به گوش ما نمی رسند؛
خدای متعال به برکت ترک دنیا به او دو چشم خدا بین عطاء مى فرمايد؛
هيچ یک از مراجع بزرگی که در طول تاریخ، منشأ خدماتى بزرگ شدند به کلاس سیاست نرفته بودند؛
چشمان و گوش هایشان خدائی شده بود به دلیل ترک دنیا؛
از توفیقات بزرگ بنده این بوده که به خانه های برخی از آنان راه یافتم و با چشمانم نوع زندگیشان را دیدم؛
آن نوع زندگی نتیجه اش بصیرت است.
کاش می شد عددی از آن چه با چشمانم مشاهده نموده ام را به اشتراک بگذارم؛
اما هرگز نمی شود؛
چون این پست ها جان و توان نمایش آن صحنه ها را ندارند.
مرجعیت ساحل امن است به دلیل وجود این خصال…