قرآن در حکم قانون اساسی است که احکام اصلی و کلیدی و مهم در آن آمده است و بقیه مطلب به بیان پیامبر که مفسر و مبین قرآن است ، واگذار شده است .
بنا بر این ما نباید تمام ریزه کاری های احکام را در قرآن بجوییم؛ بلکه مهم ترین منبع احکام قرآن و سنت است. در قرآن راجع به روابط زن و مرد نامحرم چندین دستور رسیده است از جمله: «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ؛ (۱) به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگيرند، و عفاف خود را حفظ كنند اين براى آنان پاكيزهتر است خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است! و به آنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدر شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان همكيششان، يا بردگانشان [كنيزانشان]، يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد). و همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤمنان، تا رستگار شويد!».
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما ؛ (۲) اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خويش فروافكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحيم است».
«فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛ (۳) پس به گونهاى هوسانگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد».
َ «لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى ؛ (۴) همچون دوران جاهليّت نخستين برج وار (در ميان مردم) ظاهر نشويد».
و در مورد راه رفتن دختران شعیب که زنانی مؤمن و الگوی حیای قرآنی بودند ، می فرماید:
«فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشي عَلَى اسْتِحْياء؛ (۵) ناگهان يكى از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالى كه با نهايت حيا گام برمىداشت».
از این آیات استفاده می شود که قرآن می خواهد زن در اجتماع، پوشیده و عفیف حضور یابد و زن و مرد هم از چشم چرانی و لذت جویی حرام دوری جویند و لذت و کامجویی در محیط خانواده و بین زن و شوهر محصور باشد.
وقتی چشم چرانی و نشان دادن زینت ها و سخن گفتن به ناز و ادا و کامجویانه و خودنمایی و عشوه گری ممنوع است ، معلوم می شود هر کاری که به نوعی شبیه این کار ها و در این راستا بوده یا شدیدتر باشد ، نیز حرام است.
دست دادن زن و مرد نامحرم بخصوص اگر جوان باشند، از مظاهر کامجویی و لذت گیری حرام است که به طریق اولی حرام است و این حرمت در روایات هم به صراحت اعلام شده است. از جمله رسول خدا فرمود:
«من صافح امرأة حراما جاء يوم القيامة مغلولا ثم يؤمر به إلى النار ، ومن فاكه امرأة لا يملكها حبس بكل كلمة كلمها في الدنيا ألف عام في النار والمرأة إذا طاوعت الرجل فالتزمها حراما أو قبلها أو باشرها حراما أو فاكهها وأصاب منها فاحشة فعليها من الوزر ما على الرجل ؛ (۶) هر کس با زن نامحرمی دست بدهد، روز قیامت دست بسته او را آورده و به جهنم می برند و هر کس با زن نامحرمی به شیرینی و لذت سخن بگوید ، برای هر کلمه هزار سال در عذابمحبوس می گردد و زن هم اگر این کارها را با میل و رغبت انجام دهد، مثل عذاب مرد برای اوست».
پی نوشت ها:
۱. نور (۲۴) آیه ۳۰- ۳۱.
۲. احزاب (۳۳) آیه ۵۹.
۳. همان ، آیه ۳۲.
۴. همان ، آیه ۳۳.
۵. قصص (۲۸) آیه ۲۵.
۶. شیخ صدوق محمد بن علی ، ثواب الأعمال ، دوم ، قم ، الشریف الرضی ، ۱۳۶۸ ش، ص ۲۸۳ – ۲۸۴