استقبال بسیار چشمگیر و باور نکردنی مردم از نمایشگاههای هفته دفاع مقدس – اگر آن چه در شامگاه جمعه ۵ مهر ۱۳۹۸ در قم دیده شد قابل تعمیم بر سراسر کشور باشد – رویدادی است که همزمان چند پیام در بر دارد:
قطره قطره ایرانیان نشان میدهند که همچون راهپیماییهای روز قدس و بیست و دوم بهمن دریا چگونه ساخته میشود.
چراغی که شهیدان برافروختند، تنها به دست مردم روشن مانده است و بس.
مردم یعنی مردم، یعنی دست کم سیصد فیلم متفاوت، دست کم سیصد تعبیر و تصویر گونهگون، یعنی ترکیبی از «اخراجیها» و «معراجیها»، یعنی همه آنها که در «آژانس شیشهای» هستند، یعنی همه کسانی که «از کرخه تا راین»، از «اروند» تا «تنگه ابوغریب»، «آوازهای سرزمین مادری (ام)» میخوانند، یعنی همه آنها که گاه «حماسه مجنون» میسرایند و گاه خوشحالند از این که «لیلی با من است».
آنها که همچون شهید احمدعلی نیری که در این هفته مقدس، یکی از بندگان خوب خدا مرا میهمان او ساخت، هنوز «ایستاده در غبار» یا بنشسته بر «سجاده آتش»، به «قلب سفید قاصدکها» باور دارند، نیک میدانند که باید «کنار رودخانه» بمانند و «سجده بر آب» برند، تا از همان «ارتفاع پست»، سوار بر «بال فرشتگان» به سوی «افق» پر کشند.
آنها که به «وصل نیکان» یا «روایت فتح» – که هر دو دو روی یک سکه است – میاندیشند، در این نمایشگاهها که بیشتر باشگاه است تا نمایشگاه، بار دیگر به خود میآیند که باید در «دفتری از آسمان»، «دلتنگیهای عاشقانه» خود را بنویسند و «بوی پیراهن یوسف» را در «مردی از جنس بلور» و «مردی شبیه باران» بجویند.
خداوندا! نعمت بهره بردن از این فرصتها را از ما که عادت به شکرگذاری نداریم، مَسِتان.