۲۹ مهر ۱۳۹۷ چهارمین سالروز رحلت استاد ما مرحوم آیت الله مهدوی کنی اعلی الله مقامه است. بر خلاف ضربالمثلی که از دیده رفتن را با از یاد رفتن برابر میشمرد، انسانهایی هستند که وقتی از دیده میروند، هر چه زمان میگذرد یادشان زندهتر، جای خالی آنها نمایانتر و بزرگی شخصیت آنها بهتر درک میشود. اولیای خدا و مصلحان چنیناند و مرحوم آیتالله مهدوی کنی را هم باید در شمار این دسته از مجاهدان راه خدا نگریست.
پیش از این نیز صاحب این قلم از دین خود به ایشان و از درسهای زیادی که از محضرشان آموخته است، بسیار گفته است؛ هر چند که بیم و نگرانی پایبند نبودن به این آموخته ها او را رها نمی کند. آن گونه که به خاطر دارم، نخستین درسی که از آن معلم فرهیخته و مربی در حق آمیخته فرا گرفتم و اکنون سایه آن بر تقریبا همه فعالیتهایم افکنده است به زمانی برمیگردد که در همان نیمسال نخست تحصیل در دانشگاهامامصادق علیه السلام یعنی نیمسال دوم سال تحصیلی ۶۱ ـ ۶۲ تعدادی از دانشجویان اعتراضهایی به برخی کاستیها و احتمالا سوءرفتارها داشتند. ایشان که معمولا در پایان درس اخلاق صبحهای شنبه به پرسشها پاسخ میدادند، در پاسخ به این اعتراض هم توضیحاتی بیان کردند و سخن خود را اینگونه پایان بردند که من نمیگویم از مشکلات سخن نگویید ولی دو گونه میتوان به مشکلات و کاستیها نگریست، یکی از نگاه مدعی و طلب کار و دیگری نگاه از موضع صاحب خانه و مددکار. انسان در هر دو نگاه به سراغ مشکلات میرود و میکوشد آنها را با دقت بیابد، ولی در نگاه اول برای ایراد گرفتن و در نگاه دوم برای برطرف کردن، اولی مانند کسی است که به یک رستوران رفته و با مشاهده مثلا تمیز نبودن میز غذاخوری، لب به شکایت میگشاید و به صاحب رستوران اعتراض میکند ولی مورد دوم مانند کسی است که در منزل خودش تمیز نبودن سفره و یا میز غذا را میبیند و این بار به جای اعتراض کردن و به جای جار و جنجال به پا کردن میکوشد این مشکل را برطرف کند. ایشان فرمودند شما که اکنون به این دانشگاه آمدهاید عضوی از این خانواده هستید و شایسته است نگاهتان به مشکلات دانشگاه همدلانه و از موضع صاحب خانه باشد نه طلبکارانه.
چنین به نظر میآید که اگر این درس آویزه گوش و همواره در برابر چشم و راهنمای عمل ما باشد فضای اجتماعی ما دگرگونه خواهد شد و عیبجوییها جای خود را به عیبزدایی و مچگیریها جای خود را به دستگیری و کینهتوزیها جای خود را به دلسوزی خواهد داد.
جامعه ما و لایههای خرد و کلان آن تهی از کاستیها نیست. چشم پوشیدن بر این کاستیها، چشم پوشیدن بر واقعیت است و به ریشه دوانیدن و فربهی مشکلات میانجامد و طلبکارانه در گوشهای ایستادن و جار زدن آنها هم جز نومید کردن خود و دیگران سودی ندارد. نگاه همدلانه به مشکلات است که هم مشکلات را میبیند و سادهلوحانه آن را انکار نمیکند و هم فضای همدلی را تقویت میکند.
راستی اگر ما در محیط خانه، در محیط کار، در محله و روستا و شهر محل سکونت خود، در فضاهای عمومی و بالاتر از همه نسبت به کشور و نظام، خود را به جای غریبهای که طلبکار است آشنایی دلسوز بدانیم و از چنین خاستگاهی با چشمان باز مشکلات و کاستیها را بکاویم، چه خواهد شد؟! مرحوم آیتالله #مهدوی_کنی که رَوح و رحمت و رضوان خدا بر او باد اینگونه میاندیشید.