• حجت الاسلام سید محمد حسین دعایی از روحانیون مشهد طی یادداشتی که در خبرگزاری مهر منتشر شد به نقد مقاله مهدی نصیری با عنوان «فقه نظام ساز؛ داریم یا نداریم؟» پرداخت که در زیرگزیده ای از آن را از نظر می گذرانید:

– جناب آقای نصیری! متأسفانه یادداشت شما با عنوان «فقه نظام ساز داریم یا نداریم؟» در باب «هویت فقه و کارکرد آن در عصر غیبت» نه با تحلیل‌های «عقلانی» سازگار است، نه با آموزه‌های «دینی» و نه با نگرش‌های «انقلابی»!

– نگاه پر از ابهام شما به مقولۀ پیشرفت، توسعه و تمدن، نه با «برهان عقلی» سازگار است، نه با «آموزه‌های قرآن و عترت» و نه با «واقعیت‌های تاریخی».

– جناب آقای نصیری! سخنان شما در باب هویت دین و آموزه‌های دینی، نگارنده را به یاد اشکالات و سؤالات آیة الله قدیری و پاسخ رهبر فقید و عظیم الشأن انقلاب به ایشان انداخت.

– ظاهراً این شمایید که در برابر مدرنیته احساس حقارت کرده و با تئوریزه‌کردن ناکارآمدی فقه در دنیای معاصر، مشغول ترویج این احساس در جامعه‌اید.

– ظاهرا مخالفت شما با «فلسفه و عرفان اسلامی» هم ناشی از همین نگاهی است که به «توسعۀ تمدنی» و «هویت دین» دارید.

– جناب آقای نصیری! اتفاقا شما که دغدغۀ مبنایی داشته و نگران رسوخ نگره‌های مدرن در زندگی معاصرید، نباید با فلسفه و عرفان اسلامی دشمنی کنید. چرا که جز با تکیه بر «یک دستگاه حکمی و معنوی برخوردار از منطق مشترک بین همۀ انسان‌ها» نمی‌توان به جنگ مدرنیته رفت.

– اگر جایی سخن از حرکت به‌سمت دولت اسلامی، جامعۀ اسلامی و تمدن اسلامی در میان است، قطعا و حتما سخن از ضرورت توجه به «حکمت و معنویت ناب اسلامی و شیعی» یا همان «فقه الله الاکبر» نیز در میان است.

– اگر {بنا به گفته شما} تجربۀ جمهوری اسلامی و تحولات رخ داده در ذیل آن، دستاورد عظیمی است که ارزش هرگونه فداکاری را دارد، پس اشکال شما به کجاست؟! بالاخره این تحولات، مستحق مذمت است یا لایق فداکاری؟! اگر در شرائط فعلی، چاره‌ای جز «انجام یکسری اصلاحات موردی در پدیده‌های مدرن» و «تن‌دادن به ساختارهای تمدن جدید» نیست، دیگر چه فرقی دارد که ما مدرنیته را بشناسیم یا نه و دیگر چه تفاوتی می‌کند که ما ادعاء تمدن‌سازی داشته باشیم یا نه؟

– راهبرد شما، پرورش‌دهندۀ نسلی دین‌خواه، ارزش‌مدار و آرمان‌گرا نیست؛ زیرا چنین نسلی جز در پرتو باور «ما می‌توانیم»، جز با قبول ضرورت حرکت به‌سمت تمدن نوین اسلامی، جز با دفاع از کارآمدی دین و جز با تلاش برای اجراء حداکثری آموزه‌های دینی تربیت نخواهد شد؛

– راهبرد شما زمینه‌ساز ظهور هم نیست؛ زیرا ظهور جز به‌دنبال اثبات علمی و عملی کارآمدی اسلام در دنیا و گرایش انسان‌ها به معنویت، عقلانیت، پیشرفت و عدالت اسلامی اتفاق نخواهد افتاد.

– جناب آقای نصیری! «تلاش برای تحقق پیشرفت همه‌جانبه و دستیابی به تمدن نوین اسلامی در عصر حاضر» تکلیفی نیست که ما بر دوش جمهوری اسلامی ایران گذاشته باشیم؛ بلکه این تکلیف را رهبر حکیم، بصیر و شجاع انقلاب برای نظام تعریف کرده است. ما خود را ملزم به پیگیری این تکلیف می‌دانیم؛ شما و موافقان شما ـ که بعید می‌دانم زیاد باشند ـ نیز خود دانید!

– جناب آقای نصیری! دلسوزانه و برادرانه می‌گویم: از این هم‌نوایی با «مقدس‌نمایان متحجر» و «روشنفکرنمایان سکولار» دست برداشته و به خاستگاه اصلی خود، یعنی «جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی» بازگردید! بی‌صبرانه منتظرتان هستیم.

متن کامل مقاله آقای دعایی را در اینجا  زیر بخوانید.

پاسخ دهید