صبح روز پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۸ نشست علمی بررسی «پایگاه جامع تاریخ» در سالن اجتماعات مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی برگزار شد. بحث حقیر در این نشست با عنوان «کُل انسانها و انسان کُلی و ارزش پایگاه جامع تاریخ» چنین بود.
خداوند بزرگ را برای حضور در این نشست که همزمان با آغاز فعالیتهای یک خدمت چشمگیر دیگر مرکز تحقیقات کامپیوتری نور برگزار میشود خاضعانه سپاس گزارم. از زحمات همه عزیزانی که در شکلگیری این رویداد بزرگ یعنی راهاندازی پایگاه جامع تاریخ نقش داشتهاند تشکر میکنم و از خداوند متعال برای آنها اجر و مزید توفیق مسألت دارم.
کارل یاسپرس فیلسوف بزرگ آلمانی متوفی ۱۹۶۹ م. بخش سوم کتاب «آغاز و انجام تاریخ» (ترجمه مرحوم محمدحسن لطفی (۱۳۷۸ ش.))را که بخش پایانی کتاب هم هست و عنوان «معنی و فایدة تاریخ» را برای آن برگزیده، با این عبارت آغاز میکند:
شناختن تاریخ جهان برای ما چه سود دارد؟ ما میکوشیم تاریخ را همچون واحدی کامل پیش چشم بیاوریم و دربیابیم تا بتوانیم به دریافتن خویش توانا شویم. تاریخ برای ما خاطرهای است که نه تنها آن را به یاد داریم و میشناسیم، بلکه سرچشمه زندگی ماست: پایهای است که بر آن قرار داریم و اگر بخواهیم در خلأ محو نشویم، بلکه از انسان بودن بهرهور گردیم ناچاریم پیوند خود را با آن نگاه داریم. شناسایی تاریخ فضایی به وجود میآورد که در آن، آگاهی ما بر انسان بودن بیدار میگردد. (ص ۳۰۹)
او در ادامه میافزاید:
تاریخ اصلا برای چه هست؟ چون آدمی محدود و ناقص است و هرگز نمیتواند کامل شود، از این رو ناچار است در حال تحولش در خلال زمان به ابدیت آگاه گردد و این آگاهی را تنها از راه تاریخ میتواند به دست آورد. (صص ۳۱۲ ـ ۳۱۳)
برای این که بدانیم یاسپرس در این عبارات چه میگوید بیان یک مقدمه توضیحی ضروری است. کسانی که با مباحث نظری تاریخ آشنا هستند میدانند که فلسفه تاریخ بر اساس مفهومهای گوناگونی که واژه تاریخ دارد به دو شاخه اصلی تقسیم میشود، شاخه ناظر به تحقق بیرونی رویداد تاریخی و شاخه ناظر به آگاهی ما نسبت به رویداد تاریخی که موطن نخست آن ذهن انسان و موطن نهایی آن متونی است که بازتاب دهنده این یافتههاست.
این که این دو شاخه تاریخی چگونه از هم جدا میشوند و مرز آنها کجاست، یکی از پرسشهای جدی مسائل نظری تاریخ است. اگر انسان، زمان و مکان عناصر اصلی قوام بخش تاریخ باشند، تبیین این دو ساحت تاریخ نمیتواند و نباید خالی از توجه به این عناصر سهگانه باشد. با توجه به جملهای که از یاسپرس ذکر شد، تکیه بنده در اینجا بر انسان است.
یکی از تقریرها در باره این دو نوع تاریخ این است که در تاریخ به مفهوم نخست، تاریخ به مثابه یک کل یکپارچه مد نظر است و در تاریخ به مفهوم دوم تاریخ جوامع و انسانها. یک درک عمومی از این که تاریخ به مثابه یک کل یکپارچه در نظر گرفته شود، این است که ما یک کل را که متشکل از اجزای مختلف است در نظر بگیریم و آن را مقابل خود قرار دهیم و سیر کلی آن را در نظر بگیریم، مانند در نظر گرفتن یک اتوبوس به جای در نظر گرفتن مسافران آن، در این حالت انسانها در نظر گرفته شدهاند اما به جای تک تک انسانها و یا تک تک جوامع بشری همه انسانها به صورت یک جا مد نظر قرار میگیرند. در این حالت موضوع تاریخ نظری انسان هست، اما انسان به قید در کنار دیگر انسانها بودن.
اما یک برداشت دیگر از این موضوع که از این کتاب کارل یاسپرس و یا شاید از آثار هگل برداشت میشود این است که در تاریخ به مثابه یک کل، موضوع تاریخ، انسان هست ولی نوع انسان نه فرد انسان:
انسان نه همچون موجودی طبیعی، بلکه همچون موجودی معنوی، تاریخ است … در تاریخ چیزی ما را جلب میکند که در طبیعت جلب نمیکند: راز جهش در آزادی، و تجلی هستی در آگاهی انسانی ( ص ۳۲۳)
«تاریخی» چیزی یگانه و غیرقابل تعویض است؛ فردی که صرفا واقعی است، تاریخی نیست، تاریخی چنان فردی است که فرد تاریخی در او راه یافته و دگرگونش ساخته است. (ص ۳۲۳)
به عبارت دیگر در این تقریر به جای واژه «کُل»، باید از تعبیر «کُلی» استفاده کرد. در این حالت، کلی انسان نه کل انسانها موضوع تاریخ است. البته در این باره تأمل و نقد و پیشنهاد جایگزینی وجود دارد که در مقاله پیشنهاد «طرحوارهای بومی برای فلسفه تاریخ» به آن اشاره شده است.
حال با توجه به این مقدمه، اگر ما بخواهیم تاریخ بشر را با موضوع انسان به صورت کل یا کلی نگاه کنیم که باید چنین کنیم، هیچ راهی جز این نداریم که شرایطی را برای این یکپارچهنگری فراهم کنیم. یاسپرس سودمندی تاریخ را در گروی چنین نگاهی به تاریخ میداند، به تعبیر او اگر تاریخ بخواهد سرچشمه زندگی ما باشد، باید نگاه یکپارچه به آن انداخت، حال این یکپارچگی در قالب کل انسانها باشد یا کلی انسان.
امیدوارم این مقدمه به تنهایی برای نشان دادن اهمیت کاری که دوستان عزیز ما در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی انجام دادهاند کافی باشد. این پایگاه امکان یکپارچهنگری به تاریخ انسان مسلمان را برای ما فراهم آورده است.
راهاندازی این پایگاه، بیتردید یک تحول برای پژوهشهای تاریخی و ایجاد یک فضای تخصصی برای تاریخپژوهان است. اما سودمندی این پایگاه فراتر از این و برای همه کسانی هم هست که درک موقعیت کنونی مسلمانان برایشان اهمیت دارد. این پایگاه برای همه کسانی هم که نگاهی به آینده دارند سودمندی فراوان دارد. این پایگاه بدون تردید به کار سیاستگذاران هم میآید، همان طور که پژوهشگران حوزههای مختلف دانشی هم به خوبی میتوانند از آن بهره بگیرند. نقش این پایگاه تنها ایجاد و تقویت زیرساختهای لازم برای پژوهشهای تاریخی نیست بلکه برای همه پژوهشهای دیگر هم میتواند به کار آید.
شاید مد نظر قرار دادن ملاحظات و پیشنهادهای زیر بتواند ضریب بهرهمندی از این پایگاه را افزایش دهد:
ـ تقویت جهتگیری تبدیل شدن پایگاه به پایگاه جامع تاریخ جهان به جای محدود ماندن به جهان اسلام برای کمک به تحقق هدفی که یاسپرس برای مطالعه تاریخ بیان کرده بود.
ـ برجسته ساختن رویدادهای تاریخی مرتبط با مفهوم پیشرفت و تمدن با توجه به نیازهای جامعه کنونی ما
ـ دورهبندی خط زمان که یکی از نقاط قوت پایگاه است با نگاه دینی و یا دست کم فراهم آوردن امکان طراحی خط زمان اختصاصی موردنظر کاربران
ـ پیگیری جدی حل و فصل مسائل حقوقی مرکز و دیگر نهادها برای تبدیل این طرح به یک طرح ملی و فراسازمانی و تبدیل آن به یک پایگاه مادر برای همه رشتههای علمی
ـ برطرف کردن همپوشانی برخی عناوین اصلی و فرعی پایگاه
ـ انتخاب عنوانی سنجیدهتر برای پایگاه به گونهای که با کنار هم نهادن حروف نخست آن بتوان یک نام زیبا و گویا برای آن برگزید.
ـ حل مشکلات فنی پایگاه به ویژه کند بودن سرعت آن
ـ دقت بسیار بالا در رعایت قواعد و ضوابط نگارش عربی و فارسی.