✅ پیشترها سخن گفتن در بارهی دین کار روحانیان و یا کارشناسان مذهبی و الاهیّاتدانها بود. مردم کمتر در بارهی دین اظهار نظر میکردند. آنان آموختهبودند که گوشدهندگان و فرمانپذیران خوبی برای صاحبنظران دین باشند. امّا الان اینگونه نیست و بیشتر مردم در بارهی دین نظر میدهند و کمتر منتظر دیندانان میمانند.
✅ با این حال، یک تفاوت آشکار میان آنچه مردم در بارهی دین میگویند با سخنان دینشناسانِ پیشین وجود دارد؛ مردم از فهم یا فهمهای مختلف و یا درستی و نادرستی گزارههای دینی کمتر سخن میگویند، آنان معمولاً از سودمندی و کارگشا بودن آنچه به عنوان دین به آنها تعلیم داده میشود حرف میزنند. البته نمیتوان آنان را از این رفتار پرهیز داد و گفت اظهار نظر در بارهی دین در تخصّص شما نیست؛ زیرا آنان در بارهی ماهیّت، تفسیر، و یا صدق گزارههای دینی سخن نمیگویند؛ بلکه در بارهی بازتاب و سودمندی فهم عالمان دین در زندگی خود سخن میگویند. این رویّهی معمول مردم روزگار ما در بارهی بسیاری از پدیدههاست. همانطور که مردم در بارهی کارکرد و یا مفیدبودن خودرویی که سوار میشوند و یا کتابی که میخوانند نظر میدهند، بیآنکه مهندس خودرو و یا نویسنده باشند؛ حق دارند که در بارهی سودمندی تفسیری که دینشناسان از گزارههای دینی ارائه میدهند، اظهار نظر کنند.
✅ در آستانهی ماه مبارک رمضان که تریبونهای بیشتری در اختیار دینشناسان قرار میگیرد، بهتر است آنان بهجای تلاش برای تفسیر و اثبات باورداشتهای مذهبی، کمی هم به این نکته توجّه کنند که سؤال اصلي مردم «کارآمدی و سودمندی» تعالیمی است که از آنان یاد میگیرند. در حقیقت، مردم میفهمند آنان چه میگویند، امّا مشکل اینجاست که نمیدانند آنچه میفهمند چه گرهی از کار فروبستهی آنان میگشاید.