در تاریخ ۹۷/۱/۲۷ در کتابخانهی دکتر پورمهدی در شهرستان دزفول، جلسهی نقد کتاب «نظریهای در باب دین و شادی» برگزار شد. جلسهای مفید که مورد استقبال علاقمندان قرار گرفت. امّا گویا واکنش گروهی را در پی داشته است. در زیر عین یادداشت و پاسخ دوست و همکار گرامیام جناب دکتر محدثی را آوردهام. اگر چه در اینجا معمولاً یادداشتهای شخصی خود را منتشر میکنم، ولی اینبار خرق عادت کرده و این دو یادداشت را منتشر میکنم. با این افزوده که برگزاری چنین جلسات و نقد و ارزیابی آنها را در زادگاه خود به فال نیک میگیرم.
در شهری که هنوز خیلی ها آن را دارالمومنین می خوانند طی روزهای گذشته جلسه ای به بهانه نقد یک کتاب برپا می شود و صراحتاً دین را عامل غم و عصبانیت و مخالف شادی می دانند!
کتابخانه ای راه انداخته اند اما بیشتر پاتوقی سیاسی است که یک روز ارکان نظام را نقد کنند و روز دیگر دین را به چالش بکشند.
یک روز عزاداری برای سیاوش را مدح می کنند و بر عزاداری عزیز رسول الله می تازند!
روضه های خانگی برای حضرت اباعبدالله را عامل گسترش عزا در جامعه می دانند!! اما چشم بر جشن اعیاد شعبانیه و یا عیدغدیر و قربان و مبعث و ولادتهای ائمه می بندند!
طرف استاد دانشگاه است و کتابی نوشته تا دین را مقابل شادی جا بیندازد وی می گوید:»تمایل داشتم تا نام کتاب را،دین و سرکوب شادی بگذارم اما گفتند اجازه انتشار نمی یابد و حال در دزفول در نشست نقد کتابش آمده و گفته است که دو ماه محرم و صفر را عامل افسردگی جامعه می داند البته خوب است آماری دهند که افسردگی در کدام افراد بیشتر هویدا است در جمع های مذهبی و هیئتی یا غیره؟! این شخص به صراحت می گوید آموزه های دینی ما ضد شادی می باشد!! سطحی نگری مشکل این جماعت است؛ شادی را فقط در خنده و موسیقی و…. می بینند؛ برخی از غم ها و از ناراحتی ها از بی عدالتیها و فقر است که ثمره برخی کم کاریها و ضعفهای دولتهاست،این جماعت آیا سفارشات دین را در نوع رنگ لباس و یا حتی معطر بودن و یا شاد کردن همدیگر و یا دعوت به مهربانی به همدیگر و با روی گشاده و تبسم را نادیده گرفته اند؟!
او می گوید مردم ایران مردمی عصبانی هستند و این موضوع را به دین می چسباند و بی خیال عوامل دیگر در جامعه می شود.
این به اصطلاح استاد دانشگاه به صراحت در این جلسه می گوید: » تمام موانعی که مانع می شود ما شاد نباشیم دین و تربیت دینی است!
مشکل این جماعت که درسشان را از فراری هایی چون کدیور می گیرند،دین است! هرچند که ظاهری دینی داشته باشند و یا بخواهند خود را پشت این موضوع مخفی کنند که منطورشان از نقد دین، دین حاکم در جامعه امروز است!
در جلسه اخیر که پایان فروردین ۹۷ برگزار شد، یکی از این جماعت گفت ملت ایران تا قبل از اسلام ملتی شاد بود! اما بعد از اسلام و در شیعه این نکته را نمی بینیم!!
اما یا تاریخ را نخوانده اند و یا چشم بر آن قمست تاریخ بسته اند که فقر و تبعیض و فاصله طبقاتی در دوران قبل از اسلام بیداد می کرد. حتی عوام حق تحصیل را نداشتند. نامه یک پاره دوز به انوشیروان حکایت مردم آن دوران است که فردوسی نیز بدان اشاره داشته است.
حرف مارکس را عَلم می کنند و دین را افیون توده می دانند
در این جلسه ماه رمضان ماه بی حالی و بی تحرکی می دانند!!!
یکی از جماعت در سخنانی عقده نهانی خود را اینگونه عیان کرد که: من فکر کنم تا فقیهان هستند و در راس هستند این مشکل حل نمی شود!
آدمهایی در این نشست دین را مخالف شادی معرفی می کنند که ذاتا در زندگی شخصی آدمهای دگم و نچسبی هستند! کسی نیست از این جمع ها بپرسد خودتان برای شادی مردم چه کرده اید؟! بعضی افراد حاضر و فعال در این نشستها در گذشته مسئولیت داشتند عملکردشان در دستگاه زیرنظرشان در این بحث چگونه بوده است؟!
دزفول به کجا می رود؟! این نشستها در قالب کتابخانه چه اهدافی را دنبال می کند؟! دستگاههای مسئول کجای کار هستند؟!
واکنش انصار حزبالله دزفول به مصداقی از جامعهشناسی تشیّع: واکنش به جلسهی نقد کتاب «نظریهای در باب دین و شادی» در دزفول
متن فوق را یکی از دوستان عزیز و فرهیختهی دزفولی برای من ارسال کرده است. از روی رعایت قواعد اخلاقی متن ارسالی را بدون ذکر نام ایشان در اینجا رونوشت کردهام و در اینجا از ایشان سپاسگزاری مینمایم.
این متن نشان میدهد که جلسهی نقد کتاب «نظریهای در باب دین و شادی: دین تاریخی و مهار دوگانهی شادی» موجب واکنش انصار حزبالله دزفول شده است. روشن است که جزماندیشان دینی تاب نقد دین را ندارند. آنها انحصارطلبانی هستند که گمان دارند سخن گفتن دربارهی دین حقِّ انحصاری آنان است. آنها خود را متولّی دین میدانند. در مقام پاسخ عرض میکنم که دین از آنِ دینداران است و سخن گفتن از دین حقِّ انحصاری هیچ گروهی نیست. دین و اسلامی که شما عرضه کردهاید در این چهار دهه چهرهی خود را نمایان کرده است و کار به آنجا رسیده است که بسیاری از جوانان ایرانی از دین عبور میکنند و کناره میگیرند و یا دستکم نسبت بدان بیاعتنا میشوند. هر جا که سخنی از دین هست (حتّا در دزفول) در آنجا حضور نمییابند یا کمتر حضور مییابند (بهگفتهی دوستان ارجمند دزفولی و مشاهدات شخصی بنده) و سخن گفتن از دین برای آنان روز به روز دشوارتر و دشوارتر میشود. کار بهجایی رسیده است که در ذیل لوای حکومتی دینی و حکومت روحانیان، دختران زاده شده در عصر پساانقلابی روسری بر سر چوب کردهاند.
کتابی در این کشور با مجوّز قانونی منتشر شده است و مدّعاهایی دارد. اگر سخنی و ادّعایی دارید به نقد و گفتوگو دربارهی آن بپردازید امّا پروندهسازانه سخن مگویید! گروهی اهل فرهنگ کار فرهنگی میکنند و شما هم اگر کار فرهنگی بلدید و عُرضهای برای تولید آثار فرهنگی مرغوب و مطلوب دارید بسمالله! چرا دیگران را تخطئه میکنید؟! و با گزینش دلبخواهانهی سخنان سخنرانان و تحریف سخنان آنان میخواهید راه را برای هرگونه نقّادی ببندید و خود را دلسوز دین و ایمان مردم و متولّی دین خدا معرفی کنید و سخن گفتن از دین را در انحصار خود و گروه کوچکتان نگه دارید.
واکنش چنین گروههایی نشان میدهد که کتاب «نظریهای در باب دین و شادی: دین تاریخی و مهار دوگانهی شادی» اثری تأثیرگذار است. آن دسته از دوستان و مخاطبانی که به من نقد وارد می کنند که چرا هنوز از دین سخن میگویی و چرا هنوز از اصلاح دین سخن میگویی و چرا از آن عبور نکردهای، میتوانند این واکنشها را ملاحظه کنند و دریابند که چرا هنوز پروژهی اصلاح دینی پروژهی مهمی است و چرا برای بهبود بهزیستی انفسی ایرانیان، نقد دینِ موجود اهمیتی اساسی دارد.
صراحتاً به جزماندیشان دینی عرض میکنم که «لکم دینکم ولی الدین». من از دین سبز و دین انسانی و رحمانی دفاع میکنم و از دین سیاه بیزاراَم. دین پیامبر گرامی اسلام دینی برای اعتلای بشرِیّت بود نه دینی برای به بند کشیدن مردم و نفی امور مباح و سختگیری بر انسانها. دین پیامبر گرامی اسلام انسانهای اخلاقی میپرورید، گشت ارشاد و پلیس دینی نداشت و صرفاً دین ترمز نبود بلکه دینی رهاییبخش و تحولآفرین بود که با خُلق عظیم پیامبر ترویج میشد و گسترش پیدا میکرد نه با پروندهسازی و تخطئهی خلق خدا و اهل فرهنگ. دین پیامبر اسلام دین عزاداری دایمی و افزایش مداوم عزاداری نبود بلکه دینی شادیبخش و زندهگیبخش بود.
برای نقد سخنان بنده به خود زحمت بدهید و کتابام را بخوانید و بعد بدان نقد بنویسید و یا در نقد آن بر سر منبر بروید و سخنرانی بکنید و برای من نیز بفرستید تا در همینجا منتشر کنم و در صورت لزوم بدان پاسخ بدهم، امّا اگر اینگونه مطالب مغلوط و تحریف شده را به نویسنده یا گوینده نسبت بدهید کاری غیراخلاقی و غیردینی مرتکب شدهاید.
(لطفاً چنانچه به پروژهی اصلاح دینی و یا به پروژهی انسانیسازی دین در ایران باور دارید یا آن را مفید میدانید، این متن را بازنشر نمایید!)
حسن محدّثی گیلوایی / ۱۰ فروردین ۱۳۹۷