برای خیلی از ما عزاداری و نوحهخوانی یزدیها چیز دیگری است. از نظم و همنوایی عزاداران و صدای خوش مدّاحان که بگذریم، نوحههای یزدی اشعاری با ماهیّت انتقادی و اعتراضی دارند.
عزاداری با این ماهیّت با اصل رخداد کربلا سازگارتر است. حرکت اصلاحی امامحسین(ع) در کربلای ۶۱ قمری، تنها بر پایهی فهم آن به مثابه «دینِ وضعِ مطلوب» ممکن است. آن حضرت دین را در توجیه وضع موجود نفهمید و بهکار نبرد؛ بلکه با تکیه بر مفاهیم اعتراضی و مسئولیّتپذیرانهی دین، مردم را به تغییر شرایط اجتماعی و برساخت یک وضعیّت مطلوب فراخواند؛ از این نظر حادثهی عاشورا ماهیّتی اعتراضی، ضد ظلم، و تحوّلخواه دارد. چیزی که حکومت مستقر در آن زمان نتوانست تحمّل کند.
بزرگترین تحریف در حادثهی عاشورا این نیست که روضههای دروغین خوانده و یا تعزیههای ساختگی اجرا شوند؛ بزرگترین تحریف عاشورا آن است که ماهیّت عدالتخواه، ظلمستیزانه، و انقلابیاش فراموش شود و از آن به مثابه فرصتی برای موجّهسازی وضعیّتِ موجود استفاده شود.
مدّاحی و عزاداری اگر با ماهیّت محرّم همسان نباشد، یک انحراف است، یک بدعت بزرگ که اجازه نمیدهد سخن و هدف امام حسین (ع) شنیده و دنبال شود. در طول تاریخ، سوگواری محرّم به دلیل همانماهیّت اعتراضی، خیابانی بوده و با تظاهرات و مشاهدهپذیری اجرا میشده است. مدّاحی اعتراضی و انتقادی هیئت یزدیها از اصالت تاریخی برخوردار و با ماهیّت جنبش امام حسین (ع) سازگارتر است. اگر قرار است، با مدّاحیهای انحرافی برخورد شود، بهتر است به سراغ مدّاحانی رفت که توجیهگر فساد و اختلاساند و در مخالفت با ظلم سخنی نمیگویند.