… قدری نان، پنیر، خرما، سیبزمینی، گوجه، چای خشک، نمک و فلفل، و … در سبدی میگذاشتیم و با یک قابلمه و قوری و در نهایت یک گاز پیکنیک میرفتیم مسجد امام حسن عسکری(ع) اعتکاف. آنجا که میرسیدیم سعی میکردیم تا کمتر با هم حرف بزنیم. جای خلوتی پیدا میکردیم و مشغول دعا و راز و نیاز میشدیم. روز سوّم که میشد، با نصب پرده و پارچه فضاها کوچکتر و شخصیتر میشد تا دنیای اعتکافکنندگان کوچکتر و شخصیتر شود. آنجا نه تلویزیون بود و نه رادیو و روزنامه؛ برای همین سه روز از جهانِ بیرونِ مسجد خبرِ چندانی نداشتیم.
این روزها جوانهای زیادی برای رفتن به اعتکاف آماده میشوند. اما کسی نان و پنیر و خرما با خودش نمیبرد؛ کسانی از بیرون مسجد برای معتکفها غذا میبرند. آنها دنیای بیرون را از طریق یک گوشی هوشمند با خود به همراه میبرند. احتمالاً زمان بیشتری هم برای مشارکت و فعّالیّت در فضاهای مجازی وجود دارد. گویی آن خلوتگزینی که پیشتر فلسفهی اعتکاف بود، امروزه جدّی گرفته نمیشود.
کتاب «سفر به تنهایی: روایتی مردمنگارانه از تجربهی دینی اعتکاف» نوشتهی جناب دکتر محمدرضا پویافر با مقدمهای از دوست خوبام دکتر حسن محدثی گیلوائی، از مجموعه کتابهای سرو، از نشر آرما، تلاشی است برای فهم پدیدهی اعتکاف در روزگار معاصر. در پشت جلد این کتاب میخوانیم:
این کتاب، تلاشی برای فهم یک آیین دینی مستحب بهنام «اعتکاف» و روایتی از تجربۀ حضور در آن است؛ آیینی که بررسی و تحلیل آن از موضوعات مغفول در مطالعات اجتماعی دین در ایران است. در سالهای اخیر و با سازماندهی رسمی اعتکاف در مساجد، شکل کاملاً شخصی این آیین تا حدی تغییر کرده؛ اما در هر حال ماهیت اعتکاف با مناسک جمعی عبادی یا آیینهایی همچون پیادهروی اربعین کاملاً متفاوت است. کتاب حاضر سنتزی است از سه نوع روایت مردمنگارانه، پدیدارشناسانه و جامعهشناسانه از اعتکاف، بدون داشتن مدعایی برای انطباق با کلیشههای رایج در گزارش پژوهشهای کلاسیک و تلاشی است که یک سوی آن مطالعۀ کیفی تجربی در میدان تجربهای دینی است و سوی دیگر آن روایتی از زندگی گروهی از دینداران جامعه که یک بار در سال به تنهاییِ خود سفر میکنند.