- سال ۱۳۸۲ از طرف سازمان مدارس و حوزههای علمیه خارج از کشور، مسئولیّت راهاندازی آموزش الکترونیکی برای علاقهمندان خارج از کشور به من سپرده شد. آن زمان هیچ دانشگاه و یا مؤسسهی آموزشیِ داخلیای تجربهی کافی برای این کار نداشت. به همین دلیل مطالعهی نمونههای خارجی و نیز همفکری با شماری از دوستانی که با نرمافرارهای الکترونیکی آشنا بودند وقت زیادی از ما گرفت.
- چالش دیگر ما بدگمانی حوزهی علمیّه به اینترنت بود. تصوّر اولیّه در آن سالها این بود که فضای مجازی خطرناک است و بیشتر شبههسازی میکند تا آموزش مذهبی دهد. برای همین، در هر جلسهای باید از ایدهی خود دفاع و اینترنت را فرصتی مناسب برای تبلیغ دین معرفی میکردیم. البته خیلی وقتها توفیق رفیقمان نبود و بدگمانیها از بین نمیرفت. به هر روی، تلاشهای گروهی ما نتیجه داد و کار آموزش مجازی پا گرفت و خدا را شکر! الآن کمتر مرکزی را در حوزهی علمیّه میبینید که آموزش مجازی نداشته باشد و یا از امکانات اینترنت بهره نبرد.
- رسانههای جدید نه تنها برای سنت اسلامی که برای دیگر سنتهای دینی نیز اسباب دردسر و بدگمانی بودهاند. با این حال، تقریباً تمام این سنتها در نهایت، کوشیدهاند تا از این رسانهها سود جسته و پیام خود را به مخاطبانشان برسانند. اگر چه هنوز هم فضاهای مجازی اسباب دلخوری رهبران ادیانانند؛ ولی آنان در این فضاها هستند و فعّالیت میکنند. در میان مراجع دینی ما، هستند کسانی که استفادهی از فیسبوک و ماهواره را بر مقلّدان خود حرام میدانند، ولی خودشان برای تأسیس ماهواره و فعالیّت مذهبی در فضاهای مجازی، هزینه زیادی میکنند.
- تجربههای تاریخی نشان میدهد که هویّتهای مقاومت مذهبی، بعد از مدّتی «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن»، در نهایت با رسانههای دنیای جدید همکاری داشته، بلکه آنها را توسعه میدهند.