🔺 فضای مجازی امروزه ابزاری شده است برای دسترسی کاربران به دیدگاه ها، سوال ها، شبهه ها و نظریه های متعدد و متنوع درباره اصول و مبانی اخلاقی، و مفاهیم و مصادیق فضائل و رذائل اخلاقی که تاکنون از سوی اخلاق گرایان سنتی، اعم از دینی و غیردینی، مطرح می شده است. اطلاعات كاربران در اين زمينه ها هرچند ممکن است در برخی موارد عمق و استحکام لازم را نداشته باشند ولی بی تردید بر مخاطب خود، به ویژه مخاطبی که فاقد زیرساخت های محکم در معرفت اخلاقی و قدرت نقادی و زیست کنشمند در فضای مجازی است، تاثیرات جدی می گذارد. چنین مخاطبی حتی اگر به طور کلی هم نظریه های جدید اخلاقی را نپذیرد، ممکن است دست کم با کسانی که از نظر اخلاقی باور یا رفتاری متفاوت دارند تسالم و تسامح بیشتری داشته باشد. به عبارتي او اگر دچار نسبي گرايي معرفت شناختي (Epistemological Relativism) نشود درعمل نسبي گرايي هنجاري (Normative Relativism) را مي پذيرد.
🔺دسترسی کاربران فضای مجازی به محتوای متکثری درباره باورها و رفتارهای اخلاقی دیگران، متمایز از باورها و رفتارهایی که اخلاق سنتی در جامعه ای چون ایران برای او تعریف کرده است، امروزه موجب شده، و در آینده با شدت و حدت بیشتری موجب دست یابی به نگاه های متنوع و متکثری از اخلاق خواهد شد و کاربران را با تعریف های جدید از مفاهیم و مسائل اخلاقی، یا با مصادیقی جدید از فضائل و رذائل اخلاقی مواجه خواهد کرد که لزوما شبیه آنچه در اخلاق سنتی بیان شده است نخواهد بود.
🔺این مسئله در مورد اخلاق دینی به گونه ای جدی تر و چالش برانگیزتر مطرح است. چرا که آن دسته از نظريه هاي اخلاق سنتی که مثلا قراردادگرا باشند طبیعتا در مواجهه با تغییر و تحولات اخلاقي ناشی از فضای مجازی از انعطاف و تطابق پذیری بیشتری برخوردارند، تا اخلاق دینی که برای حفظ هویت و جلوگیری از مخدوش شدن مرزهای هویتی اش بايد انطباق اش با منابع دینی را نیز حفظ کند. و به همین خاطر نمی تواند به آسانی تن به هرگونه تغییر و تفسیری از اخلاق بدهد. به عنوان مثال، امروزه در برخي جوامع تلاش هاي زيادي براي دفاع اخلاقي وقانوني از رفتارها و روابط غيرمتعارف جنسي مي شود. در كشور ما به رغم منع اخلاقي، شرعي و قانوني اين موارد، برخي افراد در فضاي مجازي اين گونه رفتارها را تبليغ مي كنند كه خود حاكي از تغيير نگرش اخلاقي آنان به اين موضوعات است. روشن است كه اخلاق ديني نمي تواند با اين نظريه ها و ديدگاه ها موافق باشد. از اين رو بر اخلاق انديشان و اخلاق پژوهان مدافع اخلاق ديني لازم است كه از هم اكنون براي چالش هايي از اين دست ( كه به مروز زمان ذهن و ضمير تعداد بيشتري از افراد جامعه ما، به ويژه نسل جوان، را درگير مي كند) چاره انديشي كرده و پاسخ هاي لازم را فراهم نمايند.