در گذشته، به دلایل مختلف، تخصص یک نفر در چند رشته علمی ممکن بود و لذا کم نبودند افرادی که عنوان «جامع معقول و منقول» بر آنها صدق میکرد. لکن امروزه چنین امری غیرممکن است، و همه علوم به سمت تخصصی شدن پیش میرود. نمونه بارز آن در علوم پزشکی قابل مشاهده است. یکی از دلایل چنین وضعیتی آن است که انسانها متوجه شدهاند اگر کسی توان و امکانات خویش را صرف پرورش استعداد خود در یک زمینه خاص کند، بهره وریاش بیشتر است. این تخصصی شدن در علوم دینی هم قابل طرح و توصیه است.
حوزه علمیه مهمترین نهاد عهده دار تبلیغ و دفاع از دین است، لکن وقتی میتواند در این زمینه موفق باشد که تمام طلاب استعداد سنجی شده و با برنامه منظم در راه شکوفایی استعدادها و علایق خود گام بر دارند. هم دین ابعاد گوناگونی دارد (احکام، اخلاق، اصول عقاید، سیاست و). . . هم سؤالها و چالشهای موجود در برابر دین و نیازهای دینی افراد (چه در جامعه ما و چه در جوامع دیگر) متنوع و مختلف است و از طرف دیگر، طلاب نیز به بعدی از این ابعاد علاقه بیشتری دارند، لذا وجود استعداد سنجی برای هدایت هر کدام آنان در مسیر استعدادشان، امری لازم است.
هر طلبهای به هر حال در زمینهای استعداد دارد، اجرای استعداد سنجی باعث شناخت و شکوفایی این استعدادها و استفاده هر چه بهتر از آنها میشود و بعید است با انجام این کار، کسی از دایره خدمت به دین و تبیین و تبلیغ آن بیرون بماند، به علاوه هر چه شخص زودتر بفهمد که زمینه تحصیل در حوزه را ندارد به نفع خود او هم هست و میتواند به دنبال کارهایی برود که با علایق و سلایقاش سازگاری بیشتری دارد.
با مشخص شدن علاقه، استعداد و زمینه فعالیت علمی طلبه، بسیاری از اولویتها و سؤالهای او نیز جواب داده خواهد شد. سؤالاتی از قبیل این که شخص در درس چه اساتیدی حاضر شود، چه کتابهایی بخواند، با چه مراکزی همکاری کند، آینده شغلی و علمی – و حتی خانوادگیاش – چگونه باشد، و تا چه زمانی به تحصیلات خود ادامه دهد.
چهرههای موفق روحانیت در طول تاریخ کسانی بودهاند که توان خویش را شناخته و از آن کمال استفاده را برده اند، به علاوه بازبینی در روش ها، رفع نقاط ضعف و اتخاذ راههای بهتر برای وصول به هدف، لازمه و نشان گر پویایی، بالندگی و حیات یک نهاد یا سازمان است.
این که در چند سال اخیر مراکز و رشتههای تخصصی مثل فلسفه، تفسیر، کلام، و تبلیغ برای طلاب راه اندازی شده قدم مثبتی است، ، ولی باید به گونهای برنامه ریزی شود که هر طلبهای از ابتدای ورود به حوزه مسیر آینده کاری خود را بداند و از تخصص ها، مراحل و مقاطع تحصیلی و مدت زمان هر یک و راهها و امکاناتی که در پیش روی اوست آگاهی کامل داشته و در صدد انتخاب یک گرایش علمی برای ادامه تحصیل – پس از گذراندن دوره عمومی – برآید.
شناخت استعدادها و علایق، شرط لازم موفقیت است نه کافی. قدمهای بعدی عبارت است از: برنامه ریزی، سخت کوشی و پشتکار، تحصیل منضبط و ارزیابی مداوم سیر حرکت علمی و رفع نقایص و تقویت نقاط مثبت آن.
(برگرفته از مقاله «استعداد سنجی نیاز مستمر حوزه»، مجله پیام حوزه، ، ش ۳۲، زمستان ۱۳۸۰)