به دنبال مصاحبه تصویری ای که اخیرا بنده با سایت مباحثات در مورد فعالیتهای مطبوعاتی و پژوهشی ام تاکنون داشتم (http://yon.ir/JjYql) و در آن به حوادث دوران مدیریتم در روزنامه کیهان اشاره کردم و از جمله در باره بولتن هایی حرف زدم که کیهان با محتوای نقد سیاستها و عملکرد وزارت ارشاد دوران آقای خاتمی (در دولت مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی) در عرصه نشر کتاب منتشر و به صورت محرمانه و محدود برای برخی از مسئولان و مقامات کشور ارسال کرد، برخی از کانالهای اصلاح طلب با تقطیع این بخش از مصاحبه من، سخن از اعتراف من به یک گناه بزرگ (به زعم آنان) گفته اند که عبارت است از بولتن سازی علیه سید محمد خاتمی.
و اما اصل و فرع ماجرا چه بوده است؟:
در سال ۱۳۷۰ برخی از گزارش ها مبنی بر انتشار کتبی با مضامین به شدت مبتذل و غیر اخلاقی که برخلاف موازین دینی و اخلاقی و ناقض قوانین کشور بود، به روزنامه کیهان واصل شد. در پی این گزارشها، بعد از سیر و بررسی ای که در بازار نشر داشتیم، به زودی روشن شد که گزارش های مزبور حقیقت دارد. لذا بلافاصله با انتخاب نمونه هایی از این کتب که اغلب ترجمه رمان های خارجی و عموما در زمره رمان های دست چندم و نه رمان های مشهور و کلاسیک (به جز یکی دو مورد) بودند، بررسی ای اجمالی در مورد وضعیت بازار نشر آغاز شد و حاصل آن که به هیچ وجه قابل نشر عمومی نبود (چرا که از مصادیق اشاعه فحشا بود و خود جرم محسوب می شد)، در قالب چند شماره بولتن به صورت محرمانه برای تعدادی از مسئولان و مقامات عمدتا فرهنگی کشور ارسال شد. البته پیش از ارسال بولتنها برای مقامات، اولین شماره بولتن را با پیوست نامه ای برای شخص آقای خاتمی ارسال داشتم و بیش از یک هفته منتظر پاسخ و واکنش آقای خاتمی ماندم تا اگر دستوری برای برخورد با متخلفان صادر کرد، از ارسال بولتن ها به دیگر مقامات مسئول کشور خودداری کنم اما پس از یاس از پاسخ آقای خاتمی، بولتنها با عنوان «جولان پوچی و ابتذال در بازار کتاب» برای تعدادی از مقامات ارسال شد.
مطالعه این بولتنها و آگاهی از انتشار کتابهای فراوانی که آکنده از مضامین غیراخلاقی و مبتذل بود، برای بسیاری از مسئولان شوک آور بود و همین امر موجب اعتراض هایی اغلب غیرعلنی نسبت به وزارت ارشاد شد و آقای خاتمی برای پاسخ به عملکرد معاونت فرهنگی خود در بخش نشرکتاب مورد پرسش قرار گرفت.
اکنون سئوال این است که آیا این اقدام کیهان جز دفاع از رعایت ارزشها و اخلاق و قانون در عرصه نشر کشور و نقد سیاستها و عملکرد غلط وزارت ارشاد وقت، معنایی دیگر داشته است؟ آیا اگر این سیاستها و عملکرد آن قدر غیر قابل دفاع بوده است که منجر به استعفای آقای خاتمی از وزارت ارشاد شده باشد، گناهی متوجه کیهان بوده است که امروز اصلاح طلبان از توضیحات بنده در باره انتشار این بولتنها با عنوان اعتراف یاد می کنند؟
اما بخش مهم و قابل توجه ماجرا اینجاست که نهاد ریاست جمهوری وقت (مرحوم هاشمی رفسنجانی) و مسئول بالاتر آقای خاتمی، از این اقدام کیهان طی دو نامه استقبال می کند:
۱. نامه آقای میرمحمدی، رییس دفتر آقای هاشمی رفسنجانی خطاب به آقای خاتمی با این متن که آقای رییس جمهور در حاشیه بولتن ارسالی از سوی کیهان نوشتند: «جناب آقای خاتمی توجه کنند»
۲. نامه تند آقای حمید میرزاده معاون اجرایی آقای هاشمی خطاب به آقای یونسی دادستان وقت تهران که خواستار برخورد قاطع دستگاههای مسئول با تهاجم فرهنگی خطرناک دشمن و ترویج فساد و فحشاء در بازار نشر کتاب می شود. (تصویر دو نامه در پایین مطلب قایل مشاهده و مطالعه است.)
بنا براین خوب است اصلاح طلبان از جار زدن در مورد دستیابی به یک اعتراف مهم که به زعم آنان دفاع از سانسور و تلاش برای محدود کردن آزادیها در عرصه نشر کتاب توسط جناح مقابلشان بوده، دست بردارند، چرا که قبل از بنده باید به مرحوم آقای هاشمی و معاونش آقای میرزاده پرخاشگری کنند که از این حرکت، پشتیبانی و استقبال کردند؛
و این به نفع جبهه اصلاح طلبان نیست.