حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت پور، مدیر حوزههای علمیه زنان اخیرا اظهار داشته اند:
«نگرانی راجع به سیمای شهر قم نباید به پوشش زنان تقلیل داده شود، زیرا امروز نوع شهرسازی و سبک زندگی افراد و تغییر چهره قم نیز مشمول این نگرانی هستند. هنجارشکنی در زمینه حجاب و عفاف یکی از پایگاههای دشمن در زمینه ایجاد نافرمانیهای اجتماعی بوده و میخواهد از طریق این چالش، مبانی و ارزشهای دینی را زیر سؤال ببرد.»
در باره این سخنان چند ملاحظه و ان قلت طلبگی و جود دارد:
امروز شاخصهای تحول در سیمای یک شهر یا تمدن، بسیار متنوعتر و عمیقتر از پدیدههاییچون حجاب و شهرسازی و مثلا حضور بانوان شل حجاب و یا آرایش کرده در فروشگاهها و کافه رستورانهای قم و… میباشد و البته باید بسیار خرسند باشیم که بالاخره بعد از چهل سال، از نماد تمدنی حجاب یک قدم فراتر گذاشتیم و مثلا به معماری هم رسیدهایمو این یعنی یک تحول عظیم! در روند تحولات گفتمانی و تمدنی حوزههای علمیه.
لایههای کمی عمیقتر این تحول، حضور ماهواره در حد اقل سی درصد از خانههای قمیها و البته بسیار مهمتر و تاثیر گذارتر از آن گسترش سریع فضای مجازی در بین اکثریت قاطع همه مردم ایران است که میدانیم در کنار البته برخی کارکردهای بسیار مثبت آن (مانند سخت و تلخ کردن حکمرانی بر برخی مسئولان غافل و از خود و همه چیز راضی که هر خطا و گاف آنها میتواند به سرعت در این فضا منتشر شود و چرتها را پاره کند) چه تحولات سهمگین و زیانبار فرهنگی و تمدنی را بر جوامع از جمله جامعه ما تحمیل میکند.
و باز عمیقتر از اینها گسترش آموزش عالی و دانشگاهها در قم است که خروجی نهایی اینها (بر اساس یک معدل گیری) نه در قم و نه در هیچ جای ایران در جهت گفتمان و مرجعیت سنتی و دینی نیست و بلکه آورده آن برای تفکر و اندیشه و سبک زندگی مدرن با فاصله درصدی زیادی، بیشتر از آورده آن برای سنت است.
همین که مصاحبه کننده با جناب رییسی (در مصاحبه اخیر) بارها و بارها به شکلی ملال آور از عنوان دکتر استفاده میکند و یک بار هم تا جایی که من توجه کردم، از عنوان آیت الله استفاده نمیکند را باید از نشانههای – البته دم دستی – غلبه گفتمان دکتری بر آیت اللهی در کشور و فضای عمومی و رسانه ملی دانست!
و عمیقتر از این، سرعت گرفتن یک امر مدرن دیگر یعنی تضعیف و فروپاشی خانواده در سراسر کشور و از جمله قم است که اخیرا در خطبههای نماز جمعه روز قدس مورد هشدار آیت الله اعرافی قرار گرفت و البته هرگز به اندازه یک دهها هزارم یک درگیری خیابانی امر به معروفی بر سر حجاب علی رغم آن که مطرح کننده آن رییس حوزه بود، در فضای مجازی و حتی محافل حوزوی پژواک نداشت.
و با کمی تامل میتوان دالّهای عمیقتری برای بحران موجود تمدنی – که به تدریج دارد فاصله تمدنی «قم» را با «رم» کم میکند – یافت.
ظاهرا این حق مسلم حوزه علمیه است که راه خود را برود و گوش به این حرفهای پرت! و بیربط! نسپارد و همچنان به اصول و فقه متورم و حکمت و فلسفه عقیم خود بچسبد و بنازد و سودای فقه تمدن ساز و نظام ساز را هم داشته باشد و حتی در حد یک جزوه صد صفحهایدر سرفصلهای آموزشی خود به طلاب و روحانیون از روند تحولات تمدنی دو سه قرن اخیر عالَم و کشاکش و دیالکتیک سنت و تجدد اطلاع و تحلیل ندهد.
پس با همین دست فرمان برویم تا ببینیم به کجا میرسیم.
پ ن: اگر کسی از این سطور، لزوم دامن زدن به نزاع خیابانی و حتی رسانهایبین سنت و مدرنیته از نوع کینه ورزانه و نه همدلانه آن و برخورد قهر آمیز با مساله حجاب و ماهواره و دانشگاهها و علوم انسانی و فضای مجازی و یا هر چیز دیگری را استفاده کند البته منظور حقیر را نفهمیده است.