استاد گرامی؛

یکی از مبانی فکری بنده برای حمایت از برخی گفتارها و کردارهای سایر اقشار جامعه این است که هرگز گمان نمی‌کنم من عالم و آنان جاهلند؛ چه بسا یک فرد بسیار معمولی در مسأله‌اى خاص بهتر از اینجانب بیاندیشد؛

در این صورت به چه مناسبت من عالم باشم و او جاهل؟!

و چرا پذیرفتن نظر او مصداق «رجوع عالم به جاهل» باشد؟!

بر عکس، چه بسا در برخی موارد، دیگران عالم باشند و ما جاهل؛

یا هر دو عالم باشیم ولی آنان شجاعت بیشتری در اظهار نظر داشته باشند

من اساساً با نام‌گذاری اقشار جامعه به «عوام» که بار اهانت را به همراه دارد مخالفم؛

ممکن است این کلمه در کتب علمی کاربردی تخصصی داشته باشد؛

اما در محاورات ما همراه با نوعی تحقیر است.

روحانیون بزرگوار هرگز نباید خود را عالم و دیگران را عوام بدانند چراکه این مواجهه علاوه بر غیر اخلاقی بودن، خود آنان را از آموختن از دیگران محروم کرده و موجب حصر افکارشان در زندان توهم خواهد شد؛

به عقیده‌ی من حمایت از فراخوان علی کریمی پاسخی عاقلانه به یک دغدغه‌ی اجتماعی بود نه «رجوع عالم به عوام».

قربان وجود نازنینتان؛ محمدرضا

پاسخ دهید