عرضِ حال
استاد فرهانیهی گرامی سلام؛
شاید بر یک نوجوان نیز مخفی نباشد که تحریم یک ماههی چند کالا نمیتواند بحران اقتصادی مملکت ما را جبران کند؛
نیز روشن است که نوع مردم، نه آن چنان خریدار ارزند و نه مشتری سکه؛
پس چرا از کمپین علی کریمی حمایت کردم؟
استاد عزیز؛
من در کوچه و بازار با مردم زندگی میکنم؛
خانوادههائی را که با چه زحمتی از طریق وام و قرض، جهیزیه برای دختر دم بختشان فراهم میکنند یا با خون دل، تومان تومان جمع مینمایند تا پس از چند سال آلونکی برای خود و فرزندانشان بسازند دور و بر منند؛ همچنین از سر آمدن حوصلهی عدهای از هموطنانم آگاهم؛
استاد؛
وقتی شما میبینید ناگهان در عرض چند روز، یک سوم ارزش سرمایهای که با زحمت فراهم آوردهاید میپرد و دیگر نمیتوانید کار دختر دم بختتان را راه بیاندازید چه حالی پیدا میکنید؟
تاریخ روحانیت شیعه گواه بر آن است که آنان همواره در فریاد آلام مردم پیشتاز بودهاند؛اما به هر دلیل اکنون آن صدای رسا کمتر شنیده میشود.
اعتراف میکنم من جرأت نكردم مثل علی کریمی پیشتاز شوم‼️
او هم نمیخواست با این حرکت نمادین، یک ماهه اقتصاد مملکت را درمان کند؛
اما اساساً فایدهی این جور پویشهای مردمی دو چیز است:
۱- رساندن صدائی بلند و مسالمتآمیز به دستاندر کاران امور؛
۲- تسکین غضب فرو خوردهی اقشار آسیبپذیر جامعه؛
استاد عزیزم؛
من فرزند انقلابم و دوستانم در کنار دستانم شهید شدهاند؛
نمیتوانم در مقابل درد مردم سکوت کنم تا خدای ناکرده کار به آنچه در دی ماه سال گذشته اتفاق افتاد برسد؛
این وظیفهی من بود که اعتراض اول را با صدای بلند فریاد زنم؛
حالا آن وظیفه را انجام ندادم‼️
اما چرا از دیگری که بار مسئولیت ذاتی مرا به دوش گرفته حمایت نکنم؟