انتهای خیابان شهید صدوقی قم، درست روبروی دانشگاه مفید، فلکه‌ای هست به نام «شیخ مفید». قمی‌ها از سرِ بی‌حوصلگی یا هر چیز دیگر «شیخ‌اش» را نمی‌گویند و به همان مفید قناعت می‌کنند. آن‌قدر می‌گویند فلکهٔ مفید که کم‌تر کسی فکر می‌کند این مفید با آن مفید فرق دارد. اساساً برخورد قمی‌ها با فلکه‌ها خیلی خودمانی است. وسط‌اش بساط پهن می‌کنند و شیلنگ قلیان به دست می‌گیرند؛ و هندوانه و آش نوشِ جان می‌کنند؛ اسمش را هم هر جوری دوست داشته باشند می‌گویند؛ ساده و خودمانی. آن‌قدر گفتند فلکهٔ بستنی که حالا اگر به یک رانندهٔ تاکسی بگویید فلکهٔ شهید دستغیب فیوز می‌پراند.

بگذریم! به‌سلامتی، چند روزی است که وسط فلکهٔ مفید یک هواپیمای جنگی گذاشته‌اند. حالا معلوم نیست با فرود آمدن این هواپیما چه بلایی بر سر «شیخ مفید» خواهد آمد. احتمالاً میدان مفید به میدان فانتوم تبدیل خواهد شد. در سیاست‌گذاری فرهنگی و اجتماعیِ ما، گویی کسی قائل به ربط نیست؛ ماست را با دروازه پیوند می‌زنند و پیشانی را با پاشنه؛ از برنامهٔ عصر جدید و خندوانه انتظارِ سمتِ خدا دارند و از مدّاحی توقّع کُنسرت. اگر غیر از این بود یک نفر پیدا می‌شد و می‌پرسید بین شیخ مفید علیه‌الرّحمه و فانتوم چه نسبتی است. این هواپیمای جنگی را می‌شد در فلکهٔ ارتش قم هم کاشت. یحتمل کسی خواهد گفت قرار است در آن حوالی موزهٔ دفاع مقدس راه‌اندازی شود، خب مبارک است، ولی باز هم شیخ مفید را با فانتوم چه کار است؟!

پاسخ دهید