در سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب منتظر بیانیه ای از سوی یکی از نهادهای حوزوی و روحانیتی بودیم که ضمن بزرگداشت انقلاب و دستاوردهای فراوان آن، منتقد و تحلیل گر مسائل و ضعفها و کاستی ها و خطراتی باشد که نظام بر آمده از انقلاب ۵۷ با آن مواجه است اما با کمال تعجب شاهد سخنان مماشات آمیز آیت الله یزدی دبیر محترم جامعه مدرسین بودیم که گفتند:

«ما الان در شرایطی قرار گرفتیم که حکومت را چه بخواهید و چه نخواهید حکومت آخوندی می دانند و این حکومت آخوندی یعنی از دنیا‌گرایی فاصله بگیرید؛ ولو رئیس قوه قضاییه هستید، ولو رئیس قوه مجریه باشید، ولو رئیس قوه مقننه هستید، الان دشمن دست روی همین موضوع گذاشته و شایعات را شروع کرده، شایعاتی که علیه شخصیت‌های روحانی مسئول ما شروع کردند به خاطر همین است که می‌خواهند این شخصیت‌ها را ترور شخصیت بکنند، ترور معنوی بکنند ور اینها را از چشم مردم بیندازند و بگویند اینها دنبال زندگی هستند، قبلا قدرت نداشتند حالا که قدرت دارند دنبال زندگی هستند.» / خبرگراری رسا

اظهارات فوق از سر مماشات و یا غفلت از واقعیت امور است. اشرافی گری برخی از روحانیون مسئول و دست اندرکار به هیچ وجه شایعه نیست و یک واقعیت آشکار است. به این مساله باید اضافه کرد که مسئولیت اشرافی گری برخی مدیران غیر روحانی و هزار میلیاردی نیز متوجه روحانیت است چه آن که مردم با اعتماد به آنان و ساده زیستی شان و دل بستن به شعارهای عدالتخواهانه و مدافع پابرهنگان و محرومان امام خمینی ـ که خود در اوج سادگی بود ـ و دیگر روحانیان به انقلاب پیوستند و رژیم شاه را ساقط کردند. بنا بر این هر کسی در هر جای نظام و هر قوه دچار فساد مالی و خوی اشرافی شود، مردم آن را جدای از حساب روحانیت نمی نویسند.

این که مردم از حوزه های علمیه و نهادهای حوزوی عمدتا و صرفا در باره مسائلی چون پوشش و کنسرت و یا تعرض به روحانیت و ولایت فقیه، واکنش و بیانیه و حساسیت ببینند اما آنان را در برخورد با مفاسد مالی و اختلاسها و شاه منشی و اشرافی گری برخی مسئولان به خصوص اگر روحانی باشند، ساکت و اهل مماشات و فاقد حساسیت کافی بیابند، دچار سرخوردگی شده و مشروعیت و محبوبیت روحانیت در چشم و دل آنان تضعیف می شود.

حتی این که امروز اکثریت روحانیت و حوزویان پاکدست و ساده زیست و غیر آلوده به اشرافی گری هستند، برای متقاعد کردن مردم کافی نیست. مردم طالب مواجهه دینی و انقلابی روحانیت با مفاسد اقتصادی و به یغما بردن بیت المال هستند و سکوت آنان را و لو آن که خود به این مفاسد آلوده نباشند، موجه نمی دانند.

باید سوگمندانه اذعان کنیم که روحانیت و حوزه در برابر خطبه مانور تجمل که در سال ۶۸ در نماز جمعه تهران از سوی مرحوم هاشمی رفسنجانی مطرح شد ـ که مسئولان هزار میلیاردی امروز را باید تابعی از آن زاویه گشوده شده دانست ـ کوتاه آمد و برخورد شایسته را انجام نداد و امروز شاهد آن هستیم که آن زاویه حاده گشوده شده به زاویه منفرجه تبدیل شده و اگر چاره ای برای آن اندیشیده نشود باید از تطور آن به زاویه منفجره نگران بود!

در هر صورت باید به آیت الله یزدی دبیر جامعه مدرسین که خود از مسئولان پاکدست روحانی است و اعضای جامعه محترم مدرسین نیز که عموما آلوده به اشرافیت و تجمل گرایی نیستند، یاد آورشویم که قرار مردم با روحانیت و حوزه در ۳۹ سال پیش که انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند، این نبود که در برخی مصادر جمهوری اسلامی، مسئولانی روحانی و غیر روحانی به دنیاگرایی و مال اندوزی روی بیاورند و محرومان و مستضعفان و طبقه متوسط جامعه را از این امر مکدر و سرخورده کنند.

مردم انتظار دارند روحانیت و دستگاه قضایی منتسب به حوزه بدون مماشات و تعلل با غارتگران و رانت خواران از بیت المال و اموال عمومی به خصوص اگر در کسوت روحانیت باشند، مقابله کنند و مرهمی بر زخمهای مردم باشند.
سکوت و یا توجیه گری حوزه در برابر ضعفها و کاستی های جمهوری اسلامی و به خصوص در برابر مفاسد اقتصادی، مانع از ایفای نقش فعال روحانیت در تداوم با نشاط انقلاب خواهد بود.

پاسخ دهید