نقل می کرد: انبوهی بار داشتیم و هیچ ماشینی حاضر نبود سوارمان کند. یک ماشین خودش داوطلب شد و ما را رساند.

در راه از تراریخته ها تا تهاجم فرهنگی، نابرابری و… صحبت میکرد و از کارهایی که مردم باید بکنند میگفت.

حرفهایش هم دم دستی نبود و معلوم بود اهل مطالعه است و همه صحبتهایش را هم مستند میکرد و با تلگرام یا بریده روزنامه سند میداد. حتی میگفت فلان چهره را بهش حمله میکنند چون حرف حق میزند و برای ان هم استناد میداد.

موقعی که رسیدیم گفت رهبری ماه رمضان گفت اتش به اختیار یعنی نهادها دیگر کاری از دستشان برنمیاد و باید هرکسی هرجا که هست هرکاری میتونه خودش انجام بده. منم توی این ماشین هرکی میاد سعی میکنم روش کار کنم و سعی می کنم همه حرفهام مستند باشه. چون حرف عیرمستند اثر نداره.

یک راننده ساده تاکسی اینطوری اتش به اختیار رهبری را فهمیده بود و نقش خودش را پیدا کرده بود. ان وقت خیلی از نخبگان و… هنوز مشغول مسخره بازی و توهین به همدیگر و… هستند.

رهبری هم تعریف میکردند که قبل انقلاب فلان راننده کامیون در ایرانشهر میفهمید سه صلوات برای امام سیاسی است و باید بفرستیم. ان وقت فلان روحانی عالی مقام میگفت وهن پیامبر است که برای ایشان یک صلوات میفرستید و برای امام سه تا.