تلقی اشتباه فلسفه و عرفان از معنای صحیح غیرمحدود بودن خداوند، منجر به این شده است که آیه «الله الصمد» به معنای خدای توپر و در بردارنده همه موجودات در ذات و درون خود تفسیر شود اما نتیجه این اشتباه ف و ع منحصر به آیه الله الصمد نبوده و موجب شده است، آیه لم یلد نیز انکار شود و خداوند منشا ولادت و زایش هستی تلقی شود.

در تبیین عقلانی قران و اهل بیت علیهم السلام، خداوند خالق و مبدع هستی است که از عدم (لا من شئ) و بدون خمیر مایه ازلی آن را ایجاد کرده است. بر این اساس عالم از ذات خداوند صادر و خارج و متولد نشده و نیز ذات خداوند متطور و متبدل به هستی و دیگر موجودات نگشته که این نیز نوعی زایش و تولد محسوب می‌شود، چرا که این امر به معنای جسم انگاری و شبیه دانستن ذات قدوسی خداوند – جل و علا – با مخلوقات است.

حکمت متعالیه هم سخن از تطور و تبدل خداوند و علت العلل به هستی و مخلوقات گفته و هم خداوند را والد و زاینده هستی دانسته و برای خداوند ولد قائل شده و اگر یهودیان و مسیحیان سخن از «ابن الله» بودن عزیر و مسیح گفته اند، صدراییان از ابن الله بودن همه انسانها سخن گفته‌اندو به صراحت عالم و هستی را ولید و زاده خداوند دانسته و رابطه خدا و خلق را رابطه ولادت توصیف کرده‌اندکه محصول این نکاح ازلی تولد عالم از ذات خداوند بوده است!

ملاصدرا: «آنچه ما در آغاز بر اساس دیدگاه جلیل (فلسفی) علت و معلولش دانستیم {که حکایت از دوگانگی خدا و هستی می کرد} اکنون بر اساس سلوک علمی و روش عقلی بدینجا رسیده‌ایمکه علت را اصل {و ریشه و منبع} و معلول را شانی از شئون و دگرگونی از دگرگونی‌های {ذات} او بدانیم. پس علیت و افاضه به معنای متطور شدن و متبدل شدن مبدء و ذات نخستین به اطوار گوناگون و تجلی آن به انواع ظهورات است.»

فیلسوف صدرایی آقا محمد رضا قمشه‌ایموسوم به حکیم صهبا می‌نویسد:
«نه علیتی و نه معلولیتی و نه جاعلیتی (خالقیت) و نه مجعولیتی (مخلوقیتی) در هستی در کار نیست…امر منحصر به کمون و بروز است (کمون و اختفای وجود در ذات خداوند و سپس بیرون آمدن آن از ذات)، پس این نکته مهم را دریاب» (مجموعة آثار الحکیم صهبا، ۱۸۸)

آیت الله حسن زاده آملی بر خلاف نص صریح قران مبنی بر لم یلد بودن و فرزند نداشتن خداوند، به تبعیت از ابن عربی، از زاینده بودن خداوند در شرح بر فصوص سخن می‌گوید:
«بزرگترین وصلت نکاح است و نکاح نظیر توجه الهى است بر آن چه که بر صورت خود خلق کرده است، تا آن را خلیفه خود قرار دهد…چنانکه ناکح از امناى خود به تولید مثل خود و ایجاد ولدى بر صورت خود توجه مىنماید، یعنى در حقیقت بعضى از روح خود را در نطفه نفخ مىکند که این امر و عمل خود یکى از مصادیق نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی است. تا از نفخ روح بدین معنى و إمناء، نفس و عین خود را در مرآت ولد خود ببیند که «الولد سرّ أبیه» و از عظمت شأن این امر خداوند قسم مىخورد: وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ همچنین است خداوند سبحان در ایجاد خلق بر صورتش که از آن تعبیر به نکاح اصلى أزلی مى شود. »

قران کریم: «و گفتند [خداى] رحمان فرزندى اختیار کرده است واقعا چیز زشتى را [بر زبان] آوردید، چیزى نمانده است که آسمانها از این [سخن] بشکافند و زمین چاک خورد و کوهها به شدت فرو ریزند از اینکه براى [خداى] رحمان فرزندى قایل شدند [خداى] رحمان را نسزد که فرزندى اختیار کند» (مریم ۸۸ – ۹۱)

امام کاظم علیه السلام: چیزى مانند خداى تعالى نیست، چه دشنام و ناسزائى بزرگتر است از گفته کسى که خالق همه چیز را به جسم یا صورت یا مخلوقش یا محدودیت و اعضاء توصیف کند خداى ازین گفتار بسیار برترى دارد.

یونس بن عبدالرحمن می‌گوید: به امام رضا علیه السلام نامه نوشتم و پرسیدم: آیا در آدم از جوهریت و ذات پروردگار چیزی وجود دارد؟ حضرت در پاسخم نوشت: صاحب چنین پرسشی از سنت (و معرفت وحیانی) برکنار و زندیق است. »

استاد شهید مطهری علی رغم تعلق خاطرش به فلسفه ملاصدرا، متوجه دیدگاه باطل صدراییان در باره زایندگی خداوند بوده و تفسیری منطبق با عقل و آموزه‌های اهل بیت علیهم السلام ارائه داده اند:
«خدایی خدا با فرزند داشتن جور در نمی‌آید. این است که قرآن این امر را جزء اوصاف الهی ذکر می‌کند. همین طور که نمی‌تواند خدا، خدا باشد و جسم باشد؛ همین طور محال است خدا، خدا باشد و صاحب فرزند باشد. خدا خالق جهان است ولی مولد و زاینده جهان نیست… خدا والد هیچ موجودی نیست.»

متن کامل مقاله را در اینجا مشاهده کنید.

پاسخ دهید